۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

تضادهای بلاگری : دوران کودکی و نوجوانی


 من نمی فهمم جمهوری اسلامی اگرتا این اندازه با وبلاگ نویسی مشکل دارد، چرا در دوران کودکی در همین مدارس جمهوری اسلامی مجبور بودیم که هفته ای حداقل چند نوبت یادداشت/ خاطرات روزانه بنویسیم وسر کلاس بخوانیم ؟

پ.ن - یادم میاد یکی از تقلب های رایج کلاس انشا این بود که تنها روزنوشت یک روز هفته را می نوشتیم و سروته یادداشت های روزهای دیگرهفته را با این چند جمله که : " به نام خدا، امروز هم به مانند روزهای دیگر گذشت و اتفاق خاصی نیفتاد. " به هم می آوردیم . البته طولی نکشید که این شیوه یادداشت نویسی توسط معلم انشا کشف و استعمال بیش ازیک بار آن در هفته ممنوع اعلام شد ( باز خدا پدرش را بیامرزد که اجازه می داد اقلا هفته ای یک بار بدین شیوه از زیربار یادداشت نویسی اجباری دربریم) . الان کاملا به این گفته باور پیدا کردم که " آدمی را از هرکاری که باز داری، بدان مشتاق تر می شود."  اگر این همه فیلترینگ و سانسور و برخورد با بلاگرها نبود، شاید تا این اندازه هم میل و علاقه به وبلاگ نویسی در بین جوان ها ایجاد نمی شد تا حدی که زبان فارسی جز پنج زبان اول وبلاگ نویسی دنیا شود. مگر ما همان بچه هایی نبودیم که در کودکی از نوشتن یادداشت های روزانه امان فرار می کردیم ؟

راستی، امروز خبر آمد که یک وبلاگ‌ نويس دیگر( اميد دهدارزاده)  توسط پليس فتا دستگیر شده است . امیدوارم که ستار بهشتی دومی در راه نباشد ... لطفا خبر دستگیری اش را پخش کنید ...

هیچ نظری موجود نیست: