۱۳۹۲ فروردین ۲, جمعه

یک آرمیا و هزار مدعی

١. صدایش را دوست دارم . حجابش هم به خودش مربوطه ، هر چند شخصا به حجاب اعتقادی ندارم. نوع پوشش یا بی حجابی 
 زنان ، امری شخصی و تنها مربوط به خودشان است . واقعا نمی فهمم این همه داد و قال برای چیست ؟ !  
 IT'S VERY SIMPLE !

٢.دقیقا همین که علی همدانی گفت : "
چندشم مي شود وقتي مي شنوم فحش و فضاحت هايي كه به دختر با حجاب آكادمي گوگوش يك دهند... تعجب و تمسخري كه از برنده شدن او همه جا را برداشته همانقدري كريه است كه شوق "تجاوز گروهي به 
 اميرحسين"... يادتان هست وقتي حذف شد چه موجي از خوشحالي همه جا را برداشت؟ آن خوشحالي و خشم حالا همه از يك جا مي آيد: ما تحمل تفاوت ها را نداريم. به محض اينكه كسي شبيه ما نيست، باب طبعمان نمي شود... واي به روزي كه اكثريت باشيم تا دمار از روزگارش در بياوريم... چنان درنده مي شويم كه با همان دستاني كه براي "آزادي و دمكراسي" سينه چاك مي كنند، تجاوز گروهي به يك نوجوان معصوم را "لايك" مي كنيم و روزگار بر محجبه ها سياه مي كنيم... بس كنيم بهتر نيست؟ سرمان در زندگي خودمان بماند بهتر نيست؟ قبول كنيم كه تفاوت هاي فردي، ربطي به فرد ديگر ندارند وتمرين دمكراسي اتفاقا از همينجا آغاز مي شود؛ قبول كنيم كه تمرين چنين اصلي از هزار تظاهرات ضد حكومتي مؤثر است." 

٣.
حالا همه این بحث ها به کنار ، از چند وقت پیش که بحث آرمینا و آواز خواندن یک دختر محجبه در آکادمی گوگوش مطرح شد، همش دارم به این فکر می کنم که الان جمهوری اسلامی از برنده شدن و کلا شرکت ارمیا در آکادمی گوگوش و ترانه 
 خواندنش خوشحال است یا ناراحت ؟

٤. این مقاله عمار ملکی را هم در همین ارتباط بخوانید.

هیچ نظری موجود نیست: