داشتم فکرمی کردم طی چند سال اخیر چند بار چنین جملاتی را بر زبان آورده ام ؟ " زن و شوهر خوبی هستند ولی خوب، کمی اصلاح طلب اند ." یا "بچه های بدی نیستند ولی خوب چپ اند دیگه، خوبه آدم فاصله اش را باهاشان حفظ کند." این یعنی بفهمی، نفهمی، به هر دو واژه "اصلاح طلبی" و "چپ " بار منفی داده ام.
گاهی فکر می کنم اگر معنای اصلاح طلبی " اصلاح و درست کردن " [ در مقابل انقلابی گری وعوض شدن تنها راس بدنه نظام ] و چپ بودن هم به معنای "خواستارحقوق و امکانات برابر برای توده مردم " است ، چرا هر دو واژه را با " اما " و " ولی "، بر زبان می آورم ؟
راستش در این مدت کم ندیده ام ، طرفداران حزب خاصی را که با نام " اصلاح طلبی"، همه چیز را فدای "حفظ مصلحت نظام " کرده اند ، تا جایی که به راحتی هدف اصلاح طلبی را فدای مسیر کرده اند و از آن طرف هم کم نبوده اند کسانی که با گذاشتن نام " چپ" برروی خود، تنها بایکوت و اعتراض به هر نوع حرکتی را، راه حل پیشرفت مملکت و جهان دانسته اند .
ای کاش هر دو گروه یاد بگیرند که واژه ها ، را فدای گرایش سیاسی خود نکنند ... هم چنان که طلبان روزی یاد بگیرد که اسلام را فدای وحشی گری خود نکند ... می ترسم این طور که دارد پیش می رود، به زودی خیلی دیگر از واژه ها را ، مجبور شوم با "اما " و " ولی "، بر زبان آورم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر