۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه
من نگران جواد توسليان، زنداني غير رسمي هستم، همو که هر روز وحشت زده تر و پژمرده تر مي شود
مدرسه فمینیستی: براي آن موكل غير سياسيام از همه نگرانترم. همو كه زنداني غير رسمي و غير سياسي حكومتي است كه زندانيان سياسي بيشماري دارد . آری از میان همهي موكلان سياسيام از عاليه اقدام دوست، عاطفه نبوي، ضياء نبوي، حشمت الله طبرزدي، كيوان صميمي گرفته تا دانشجوياني كه به جرم اعتراض به محروميت از تحصيلشان راهي زندان شدهاند، این وضعیت جواد توسلیان است که قلب ام را می لرزاند.
براي نرگس محمدي كه دو قلوهايش تقريبا همسن و سال نيماي خردسالم هستند اینقدر نگران نیستم، با وجود آن که تلفن کوتاه او از زندان نشان ميداد تا چه حد زیر فشار است. با خود می اندیشم که شايد تاكنون اعتصاب غذايش را به رغم انواع و اقسام بيماري هاي خطرناك اش آغاز كرده باشد.
براي عاليه اقدام دوست هم آنقدر نگران نيستم، همو که چون در دادگاه درشتي كرد و قاضي صلواتي در زندان طولاني مدتي را برايش گشود تا به گناه ناكردهي سي سال پيش خود دوباره راهي زندان شود.
حتي براي همسر توسليان هم كه در خارج از ايران، زير فشارهای رنگارنگ همچنان قصد تسليم ندارد، اينقدر نگران نيستم.
براي عيسي سحر خيز نیز نگران نيستم، کسی كه به بازجوي خود گفته بود آنچه به خاطر گفتن اش به زندان افتادهام،اكنون جوانان در كوچه و خيابان ميگويند و من ديگر وظيفهاي در قبال بازگو كردن آنها ندارم. براي كيوان صميمي كه بيش از 40 سال است شرايط مختلف مبارزه را تحمل كرده، نگران نيستم، چرا که او در هر تماساش از زندان ميگويد اصلا نگران حكم اش نيست. چرا که او می گوید برايش فرق نميكند 2 سال برايش حبس بدهند يا 6 سال يا 10 سال يا حتي حبس ابد...
براي حشمت الله طبر زدي نگران نيستم، همو كه بسيار مصر بود تا فقط در دادگاهي صالح با حضور هيات منصفه به اتهاماتش رسيدگي شود و نه در دادگاه انقلاب ...
همه این موکلان ام بهتر ميدانند چه بايد بكنند و تا چه اندازه بنيه دارند و چگونه بايد قدرت خويش را با خواستههايشان و قانون منطبق سازند تا دچار چپ روي نشوند.
اما در این میان براي جواد توسليان نگرانم. به همان اندازه كه در روزهاي بازداشت نوشين عبادي، براي او نگران بودم. اين دو، افرادی غير سياسياند و هیچ گاه، چه امروز و چه دیروز هرگز مرتكب!! فعاليتهاي سياسي، اجتماعي، مدني، فرهنگي يا حتي حقوق بشري هم نشده اند. اما همگان ميدانند به جرم فعاليت همسر و خواهر، تحت فشار قرار گرفتهاند.
همسر جواد توسليان، شيرين عبادي، چند روزي قبل از برگزاري انتخابات، به واسطه دعوتنامهاي كه از قبل برايش فرستاده بودند بيخبر از وقايع پيش رو در ايران، عازم سفر شد و پس از آنكه بحرانهاي انتخاباتي بالا گرفت به ناگهان كليهي اموال او و همسرش از طرف دادسراي انقلاب و بدون رعايت قانون و بي وجود حكم دادگاه مصادره شد. مصادره اموال آنان چنان دایره وسیعی یافت كه حتي مدال صلح نوبل شيرين عبادي كه به درد هيچ بني بشري در روي كره ي ارض نميخورد، نيز توقيف شد. و در این میان حقوق بازنشستگي جواد توسليان هم از شمول مصادره اموال آنان مصون نماند. اما این که چه بر جواد توسليان گذشت که پس از 35 سال زندگي مشترك، علم لدني پيدا كرد كه همسرش از دول بيگانه پول ميگرفته تا به نفع آنان فعاليت نمايد، حكايتي دارد. حكايتي كه البته من نبايد آن را به ويژه از زبان جواد توسليان باز گويم.
نبايد بگويم که موكلم طي يك سال گذشته بارها به وزارت اطلاعات احضار شده است.
نبايد بگويم كه در ماههاي اول، کم و بیش ميگفت كه به اطلاعات احضار شده و مورد سوال و جواب قرار گرفته است. ولي بعدها گفت هنوز هم او را ميبرند و ميآورند ولي به او گفته اند ديگر به كسي نگويد، اما چندی بعد گفت كه دیگر کاری به کارش ندارند. اما هر روز وحشتزدهتر و پريشانتر ميشود.
او به من نگفت كه در همان روزهايي كه فيلم مصاحبهاش از برنامهي 20:30 پخش شد، چند روزي در بازداشت غير رسمي بوده است.
او به من نگفت كه در يكي از اين جلسات احضار و برو بيا، شخصي نزد او آمده و خود را به نام يكي از قضات شعب امنيتي دادگاه انقلاب معرفي كرده و به توسليان گفته است كه قاضي پروندهات من هستم اما من بدون نظر ماموران اطلاعات رای ای صادر نمی کنم و هر چه آنان بگويند همان خواهم کرد.
او به من نگفت كه او را سخت زير فشار گذاشته اند تا بگويد به من به عنوان وكيل همسرش، پول هنگفتي داده است. تهديدهاي بزرگتر از اين را آن مامور مالياتي كرده است.
او به من نگفت که چه تهمت هاي غير اخلاقي بر او وارد آورده اند. توسليان، موكلم حتی جرئت نكرد برايم بازگو كند كه متن نوشتهاش را كه در آن گفته بود «هرگز خود و همسرش براي اهداف بيگانگان فعاليت نكردهاند و از اين بابت هرگز پولي دريافت نكردهاند و هر گاه كسي اعترافي غير از اين، از او در بازداشتش بشنود، بداند كه تحت فشار اقرار كرده است» از او گرفتند؛ آری همه ي مدارك جرم! _ نه ببخشيد جرم كه مدرك نميخواهد، همه مجرم اند... _ مدارك برائت اش را (كه برائت؛ مدرك ميخواهد!!) از او گرفتند. حتي عقد نامه اش با همسرش را از او نخواستند تا لابد مانند شريف حتاته، شوهر نوال اسعداوي، فعال حقوق زنان در مصر، زنش را بر او حرام نمايند.
اينها همه را توسليان به من نگفته است. اينها همه را از همان علم لدني كه موكلم پس از 35 سال زندگي مشترك با همسرش، به آن دست یافته، كشف كرده ام!!!
مي توانيد به اين كشفيات اعتماد كنيد يا نكنيد. اما من به هر حال نگران توسليان ام. او كه دهه ي شصت عمر خود را مي گذراند و هر روز وحشت زده تر و پژمرده تر مي شود.
http://www.feministschool.com/spip.php?article5118
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر