روزها گر رفت گو رو باک نیست تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست
نسرین عزیز ، دیکتاتورها می روند، هیچ دیکتاتوری در تاریخ جاودان نمانده است که جمهوری اسلامی بخواهد بماند.
ملک ها با " کفر" باقی می مانند با " ظلم " نه. ولی جوامع همواره نیازمند مدافعان حقوق بشری هم چون تو هستند که حاکمان را به رعایت حقوق شهروندانشان یادآوری و ملزم کنند ... تاریخ نشان داده است که قهرمانان ملت هم بدون نظارت مدافعان حقوق بشر،می توانند خیلی زود تبدیل به دیکتاتورهای خود کامه گردند. می دانم که تلاش ها و مقاومت هایت روزی به نتیجه خواهد رسید، روزی خواهد آمد که زندان های ایران ، محل بازی کودکان منتظر دیدار والدین در بندشان نباشند . روزی خواهد رسید که زندان ها از دانشجویان نخبه مملکت خالی شوند. روزی فرا می رسد که هیچ کودکی ( وهیچ فردی ) به پای چوبه دار فرستاده نشود ... ولی چه فایده اگر آن روز تو در میانمان نباشی که تلاش هایمان را باهم جشن بگیریم.
نسرین عزیز ، دیکتاتورها می روند، هیچ دیکتاتوری در تاریخ جاودان نمانده است که جمهوری اسلامی بخواهد بماند.
ملک ها با " کفر" باقی می مانند با " ظلم " نه. ولی جوامع همواره نیازمند مدافعان حقوق بشری هم چون تو هستند که حاکمان را به رعایت حقوق شهروندانشان یادآوری و ملزم کنند ... تاریخ نشان داده است که قهرمانان ملت هم بدون نظارت مدافعان حقوق بشر،می توانند خیلی زود تبدیل به دیکتاتورهای خود کامه گردند. می دانم که تلاش ها و مقاومت هایت روزی به نتیجه خواهد رسید، روزی خواهد آمد که زندان های ایران ، محل بازی کودکان منتظر دیدار والدین در بندشان نباشند . روزی خواهد رسید که زندان ها از دانشجویان نخبه مملکت خالی شوند. روزی فرا می رسد که هیچ کودکی ( وهیچ فردی ) به پای چوبه دار فرستاده نشود ... ولی چه فایده اگر آن روز تو در میانمان نباشی که تلاش هایمان را باهم جشن بگیریم.
نسرین جان خواسته هایت بر حق، هیچ حکومت سالمی، یک وکیل و مدافع حقوق بشر را برای دفاع از حقوق قانونی موکلانش به زندان نمی اندازد که جمهوری اسلامی انداخت.
هیچ ظالمی کودکی ١٢ ساله را به خاطر فعالیت های بشر دوستانه مادرش مجازات نمی کند که جمهوری اسلامی کرد.
صدای اعتراضاتت در همه جا پیچیده است. روزی نیست که تجمعی به خاطرت در گوشه ای از دنیا رخ ندهد..
.نسرین عزیز می دانم که " حق گرفتنی است؛ دادنی نیست " و تو همواره در حال مطالبه حقوق قانونی موکلانت بوده ای. الان هم که در بندت کرده اند و به خانواده ات فشار وارد می کنند ، تنها راه مطالبه حقوق قانونی خود و خانواده ات را در " اعتصاب غذا " می بینی
.اطمینان دارم که تلاش هایت بازهم نتیجه خواهند داد. اما از آن می ترسم که آن روز دیگر در بینمان نباشی. از فکر این که چگونه از بین رفتن مادر را زیر اعتصاب غذا برای نیمای خردسال معنا کنیم، وحشت می کنم.
نسرین جان ، خواهش می کنم به خاطر "ما " ،اعتصابت را بشکن، به قول دکتر محمد ملکی " هنوز زخم از دست دادن عزیزمان هدی صابر در زندان را بر بدن داریم " و هنوز از شوک رفتن هاله سحابی بیرون نیامده ایم.
نسرین جان، راستش را بخواهی حالمان این روزها اصلا خوب نیست، باز هم مثل همیشه نیازمند وجودت هستیم. خودت را از ما
دریغ مکن
پ.ن - عکس از صفحه کمپین حمایت از نسرین ستوده در فیس بوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر