جمعه 10 اکتبر 2014
ایران وایر
نام من امروز است؛ گفتگو با شیرین عبادی درباره جایزه صلح نوبل
گفتگو با
شیرین عبادی، حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل سال ٢٠٠٣ در مورد برندگان
صلح نوبل امسال، ملاله یوسف زی و کایلاش ساتیارتی و تلاش آن ها برای برطرف
ساختن سرکوب کودکان و نوجوانان و احقاق حق تحصیل برای تمام کودکان
خانم عبادی اگر ممکن است اول از اهمیت این جایزه بگویید. اهمیت جایزه صلح نوبل در چیست؟
جایزه صلح نوبل از این جهت دارای اهمیت است که نورافکنی در سطح بین
المللی بر روی برنده این جایزه و کارهایی که وی انجام داده است، می اندازد.
در حقیقت این جایزه این امکان را به برنده صلح نوبل می دهد که صدایش را و
آرمانش را به تعداد بیشتری از مردم جهان برساند. ضمن این که این جایزه می
تواند تشویقی باشد برای ادامه راه و تحمل سختی هایی که برنده جایزه صلح در
زندگی حرفه ای خود با آن مواجه است.
شما از خبر برنده شدنتان چگونه مطلع شدید؟ یادتان می آید که در
آن موقع کجا بودید و چه می کردید و اولین عکس العملتان چه بود؟ عکس العمل
ها در ایران چگونه بود؟
در سال ٢٠٠٣، من برای شرکت در یک سمینار همراه با دخترم نرگس که دانشجوی
حقوق بود به پاریس رفته بودم. روز جمعه ای بود که من بلیط داشتم و قرار
بود برگردم. تلفن زنگ زد و گفتند که تو برنده جایزه صلح نوبل شده ای و در
نتیجه من برای انجام مصاحبه های لازم سه روز سفرم را به تعویق انداختم و سه
روز دیرتر به ایران رفتم که با استقبال خیل عظیمی از شهروندان ایرانی
مواجه شدم. آن ها با گرمی از من و جایزه استقبال کردند. شنیدن خبر برنده
شدن این جایزه برای من بسیار با ارزش بود و یکی از به یاد ماندنی ترین
روزهای عمر من است.
هنگامی که من برنده این جایزه شدم اصلاح طلبان در مجلس شورای اسلامی
اکثریت را داشتند و تعداد زیادی از نمایندگان به ویژه نمایندگان زن برای
استقبال از من به فرودگاه آمده بودند. بعدا نیز نامه شادباشی به امضای ١٢٠
نماینده به من ارسال شد که در آن به من تبریک گفته بودند و من را به یکی از
جلسات غیر رسمی مجلس دعوت کرده بودند که من هم اجابت کردم و به مجلس رفتم.
خانم معصومه ابتکار در روزهای اول به من تلفن زدند و از طرف خودشان و
همچنین کابینه و آقای خاتمی به من بابت این جایزه تبریک گفتند. اما برخی از
بنیادگرایانی که داخل در حکومت بودند، به شدت از این جایزه خشمگین شدند و
شروع به حملات شدیدی کردند که این حملات عمدتا در نشریات دست راستی آن زمان
مانند کیهان و رسالت منعکس می شد. نکته جالب آن که در یکی از مقالاتی که
روزنامه کیهان علیه من منتشر کرده بود عنوان شده بود که اگر این جایزه خوب
بود، باید به مادر ترزا داده می شد. ظاهرا نویسنده مقاله حتی زحمت آن را
نکشیده بود که یک نگاهی به لیست برندگان نوبل سال های قبل بیاندازد تا
متوجه شود که مادر ترزا در سال ١٩٧٩ برنده این جایزه شده بود. به هر حال
بعد از آن تاریخ روزنامه کیهان دو کتاب علیه من منتشر کرد تا به قول خودش
وجه من را خراب کند هر چند که تعداد کسانی که به حقوق بشر علاقمند شدند
روزبه روز بیشتر شد. در آن زمان فقط کانون مدافعان حقوق بشر در داخل ایران
فعالیت می کرد و بعد از این جایزه خوشبختانه گروه های زیادی در زمینه حقوق
بشر تشکیل شدند و در حقیقت این جایزه باعث تکثیر سازمان های مردم نهاد حقوق
بشری در ایران شد.
البته مخالفت برخی از بنیادگرایان و در راس آن ها مامورین امنیتی تاکنون
هم ادامه داشته و به انواع مختلفی سعی در ایجاد مزاحمت در فعالیت های من
کرده اند. حتی در یک حرکت عجیب وقتی در سال ٢٠١١ سه زن (لیما گبووی، توکل
کرمان و الن جانسون سیرلیف) برنده جایزه صلح نوبل شدند، یکی از روزنامه های
ایران اقدام به انتشار لیستی از برندگان پیشین جایزه صلح نوبل کرد و نام
من را از آن لیست حذف کرد. هنگامی که برخی از خوانندگان روزنامه به این
مساله اعتراض کردند، مسئولین روزنامه عنوان کردند که وزارت اطلاعات نام من
را در لیست اسامی ممنوع قرار داده و در نتیجه روزنامه مذکور مجبور به حذف
نام من شده است. این ها همه نشان از یک مساله دارد و آن این که فعالیت های
من برای پیشبرد حقوق بشر و تکثیر موسسات مردم نهاد حقوق بشری موثر بوده که
این چنین خشم مامورین امنیتی را علیه من برانگیخته تا حدی که همین خشم باعث
شد همسر و خواهر من بی گناه زندانی شوند، اموال من مصادره شود، دفتر کانون
مدافعان حقوق بشر که با پول جایزه نوبل خریداری شده بود، بسته شود و آن را
در یک مزایده صوری به یکی از افراد معتمد مامورین امنیتی، به فروش برسانند
و بسیاری اذیت و آزارهای دیگری که تاکنون هم ادامه دارد ولیکن باید بگویم
که خوشبختانه علیرغم کلیه محدودیت هایی که برای من ایجاد شده است و علیرغم
کلیه تلاش هایی که برای سانسور نام من به کار برده می شود، روز به روز بر
تعداد طرفداران حقوق بشر در ایران افزوده شده و فعالیت های من همچنان
گسترده تر از سابق ادامه دارد.
آیا جایزه صلح نوبل به شما برای پیشبرد اهدافتان کمکی کرده است؟
طبیعتا این جایزه برای پیشبرد اهداف من بسیار موثر بوده زیرا بلندگوهای
بیشتری را در اختیار من قرار داد که از آن طریق توانستم صدای خودم را - که
در حقیقت ندای مظلومیت مردم ایران و صدای قربانیان نقض حقوق بشر است- به
گوش مردم جهان برسانم و از این جهت بسیار به پیشبرد اهداف من کمک کرده است.
نظرتان در مورد دو نوبلیست امسال ملاله یوسف زی و کایلاش ساتیارتی چیست و چه پیامی برای آن ها دارید؟
من به هر دو برنده این جایزه تبریک می گویم و امیدوارم که هر دو در پرتو
نور افکنی که این جایزه بر آن ها و فعالیتشان انداخته، بتوانند بهتر و
بیشتر از سابق به راه خودشان ادامه دهند. هم چنین این جایزه برای من از این
جهت حایز اهمیت است که بر آموزش کودکان تاکید می کند. آموزش کودکان در
حقیقت تربیت نسل آینده است و هر جا نام حقوق کودک برده می شود جمله معروفی
گفته می شود که "نام من امروز است" یعنی هر کاری که برای کودکان باید انجام
شود باید همین امروز انجام شود، فردا دیر است. ضمنا خاطر نشان می کنم که
همه ساله با شروع سال تحصیلی بیش از ٣ ملیون دانش آموز به علت فقر نمی
توانند به تحصیل ادامه دهند و این برای کشوری مانند ایران که منابع ملی
گسترده ای دارد قابل قبول نیست. توصیه من به حکومت ایران این است که به جای
آن که به فکر پیشرفت های نظامی و ساختن موشک های دوربرد هوشمند باشد، به
فکر ساختن مدارس مخصوصا در نقاط دورافتاده ایران باشد. من اطلاع دارم که
تعدادی از کودکان ما مخصوصا در استان سیسیتان و بلوچستان در مدارس فاقد
امکانات تحصیل می کنند. این ها حتی گاهی اوقات میز و صندلی به تعداد کافی
ندارند. دیوارهای مدارس این منطقه در خطر ریزش است. فراموش نکنیم حادثه
دردناکی که در شین آباد رخ داد و تعدادی کودک در آن در آتش سوختند چرا که
مدرسه از جهت وسایل گرمایشی استاندارد ایمنی را رعایت نکرده بود. امیدوارم
که این جایزه همه دولت ها را - از جمله دولت جمهوری اسلامی ایران- هشیار
کند که رسیدگی به تحصیل کودکان باید از مهمترین اولویت های هر دولتی باشد.
http://iranwire.com/features/6671/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر