سفارت غیر رسمی ایران در اورشلیم چه می کند؟
پینکاس متان، یک فعال اجتماعی اسرائیلی ساکن اروشلیم است. او عضو یک گروه هنری دانشگاهی است، به نام Hamabul Art Collective. گروهی که اقدام تازه شان یعنی راه اندازی سفارت غیررسمی ایران در اورشلیم جنجال برانگیز شده است.
ایده آن ها خیلی پیچیده نیست؛ می خواهند یک کانال جدید غیررسمی بین دو کشور بزنند، تصویری که از دو کشور به افکار عمومی داده می شود را تصحیح و ارتباطات فرهنگی بین مردم برقرار کنند.
گروه آن ها هشت سال عمر دارد و این ایده را از دو سال و نیم پیش دنبال کرده اند. این اولین بار نیست که چنین تلاش هایی در اسراییل انجام می شود. مارس 2012 هم دو گرافیست اسراییلی یک کمپین مجازی با عنوان «دوستی مردم ایران با مردم اسراییل» راه اندازی کردند که با استقبال مواجه شد.
پینکاس متان درباره ایده خود به «ایرانوایر» می گوید: «دوشنبه ۲۱ دسامبر سفارت را افتتاح کردیم ولی هفت ماه است که داریم کار می کنیم. روش ما خیلی ساده است؛ ایده های موجود درباره دو کشور را به چالش می کشیم، تلاش می کنیم افراد را با واقعیت مواجه کنیم و کاری کنیم که با هم دیالوگ داشته باشند.»
متان از افراد زیادی به عنوان مشوقان این پروژه یاد می کند، از جمله «محسن مخملباف»: «ایرانی های زیادی نیز از سرتاسر دنیا، حتی از ایران با ما تماس گرفتند و از طریق اسکایپ با ما راجع به فرهنگ ایرانی صحبت کردند. چند وقت پیش ما با پرچم کشور ایران به خیابان رفتیم و از افراد مختلف پرسیدیم که در مورد ارتباط با ایران چه فکر می کنند. اکثر پرسش شونده ها بین حکومت ایران و مردم ایران تفاوت قایل می شدند.»
آن ها در محل سفارت هم یک نمایشگاه برگزار کرده اند با آثاری از هنرمندان ایرانی و اسراییلی. رادیویی نیز برای این پروژه تاسیس کرده اند: «هنرمندانی چون "پیام فیلی" در این نمایشگاه بود. دو نفر از ایران از طریق اسکایپ با شرکت کنندگان در نمایشگاه حرف زدند.»
محسن مخملباف، فیلم ساز مشهور ایرانی درباره حمایتش از این پروژه به «ایرانوایر» می گوید: «دولت فعلى اسرایيل بيش از آن چه که واقعيت داشته باشد، مردم اسرایيل را از ايران مى ترساند. ادعا می کند ايران بسیار ترسناك است و قصد دارد با بمب اتمى، اسرایيل را نابود كند. براى همين به مردم کشورش می گوید بايد به حزب دست راستى وی راى دهند تا او بتواند آن ها را در مقابل خطر ايران محافظت كند. مردم اسرایيل نیز كه ترسيده اند، از سر این ترس به دولت وی راى مى دهند. در نتیجه، اين دولت جايش را به دولتى از احزاب صلح طلب ديگر نمى دهد تا اوضاع را به نفع صلح تغيير دهد.»
مخملباف در مورد تلاش هایش برای از بین بردن این ترس می گوید: «من كوشيدم از طريق سفر به اسرایيل و گفت و گو با مردم آن جا در سالن هاى سينما و همين طور گفت و گو با مطبوعات، به سهم خودم اين ترس را زير سوال ببرم. در اغلب مصاحبه هايم گفتم فلاش بك فقط براى سينما خوب است و نه براى زندگى. روانشناسان مى گويند حتى يادآورى خاطرات خوب، مانع از زندگى سالم در زمان حال مى شود، چه رسد به يادآوردى خاطرات بد؛ آن هم خاطرات «آشويتس» در دوران نازيسم. گفتم دولت اسرایيل با به ياد آوردن مكرر آشويتس نمى گذارد شما مردم اسرایيل از آن ترس تاريخى خارج شويد و طبيعى است زير سايه اين ترس تاريخى و ترس كنونى، هيچ صلحى شكل نمى گيرد. دولت اسرایيل به مردم اسراييل ترس مى فروشد و از آن ها راى مى خرد.»
مخملباف با انتقاد از حزب اصلی رقیب نتانياهو و روشنفکران مستقل، می گوید: «متاسفانه نه تنها آن ها نتوانسته اند مردم اسرایيل را از شر اين ترس تاريخى برهانند، خودشان هم در همين روانشناسى ترس و گذشته گرفتارند. شما براى هر تغييرى، چه در زندگى فردى و چه زندگى جمعى، به آگاهى، اميد و شجاعت نيازمنديد. در شرايط فعلى، نااگاهى، ترس و نااميدى حاكم است. يك روشن فكر اسرایيلی در صف "جشنواره فيلم حيفا" به من گفت ما هر وقت وارد سالن مى شويم، اميد آن را نداريم كه تا فيلم تمام مى شود، بمب اتمى ايران منفجر نشده باشد. كودكان ما در سايه چنين ترسى به مدرسه مى روند و ما هر شب كه مى خوابيم، از خودمان مى پرسيم آيا آفتابِ فردا را خواهیم دید؟! پس از نمايش فيلم، خطاب به تماشاچيان اسرایيلی گفتم لطفا از ما ايرانى ها نترسيد و حرف هاى دولت قبلى و حتى رهبر ايران را هم باور نكنيد كه مى گويند ما اسراييل را نابود مى كنيم. آن ها مى دانند كه اگر چنين كنند، بلافاصله ايران هم نابود خواهد شد. پس چنين حرفى واقعيت ندارد و تنها يك بلوف است.»
مخملباف با اشاره به نقش رهبران ایران در ایجاد این ترس می گوید: «رهبر ايران چون نتانياهو، به ترساندن افراد نيازمندند. او براى ساكت كردن مخالفان خود و مردم ناراضى، همواره به يك دشمن خارجى نياز دارد تا اولا هر مخالفى را به همكارى با آن دشمن متهم كند و دوما با جدى نشان دادن يك جنگ قريب الوقوع بين ايران و اسرایيل، از مسایل اصلی طفره برود. رهبر ايران همچنین براى ايجاد يك وحدت سياسى با جهان اسلام، نيازمند يك دشمن مشترك است. او از وحدت جهان اسلام ذیل نام "خداى واحد" عاجز شده و نيازمند "دشمنی واحد" براى اين اتحاد مجازى است.»
مخملباف عقیده دارد تلاش های سینمایی برای تغییر باورهای اجتماعی موفق بوده است: «در سال های اخیر آن قدر فيلمسازان اسرایيلی از مردم فلسطين و حقوق آن ها دفاع كرده اند كه پارسال وزير فرهنگ جديد دولت نتانياهو گفت ما نمى توانيم از سينمايى حمايت كنيم كه بودجه اش را از دولت ما مى گيرد اما از صلح با فلسطين دفاع مى كند.»
«نگار مرتضوی»، خبرنگار ساکن امریکا با اشاره به استقبال از این پروژه به «ایران وایر» می گوید: «مشكلات سياسى بين ايران و اسرایيل حل نشدنى نيست. دشمنى به ضرر هر دو و به ویژه ايران است چرا كه بر رابطه ايران با غرب و امريكا هم تاثير منفى مى گذارد. اسرایيل كشورى است كه با توافق سازمان ملل متحد تشكيل شده و اكثر كشورهاى دنيا آن را به رسميت مى شناسند. البته بخش هايى از سرزمين هاى فلسطينى را نیز به صورت غيرقانونى اشغال كرده و اين اصلا قابل دفاع نيست. اما باید توجه داشت که همه مردم و سياستمداران اسرایيل حامى اين اشغال نيستند.»
او که به تازگی به اسراییل و فلسطین سفر کرده است، می گوید: «بزرگ ترين منتقدان سياست هاى اسرایيل در خود اسرایيل هستند و با صداى بلند از سياست اشغال و بدرفتارى با فلسطينيان انتقاد مى كنند. اسراییل هم مثل ايران، يك كشور متكثر با طيف گسترده اى از سياستمداران و شهروندان است. دشمنى با كليت كشور و مردم اسرایيل به عنوان يك واحد، براى ايرانيان نفعى ندارد. متاسفانه چهار دهه دشمنى باعث دورى شديد مردم دو كشور از یکدیگر شده و ايرانيان و اسرایيليان چيز زيادى درباره هم نمى دانند. حالا به نظر مى آيد فعالان اسرایيلى مى خواهند اين مساله را تغيير دهند. به نظرم اتفاق مثبتى است. حافظ می گوید نهال دوستى بنشان كه كام دل به بار آرد، درخت دشمنى بركن كه رنج بى شمار آرد.»
البته همه مخاطبان به این پروژه خوش بینانه نگاه نمی کنند؛ «گلبرگ باشی»، استاد ایران شناسی ساکن امریکا، یکی از منتقدان این پروژه ها است. او به «ایرانوایر» می گوید: «خبر خوبی است اما اگر این هنرمندان و فعالان اسراییلی واقعا مشتاق هموار کردن مسیر صلح و آشتی بین ایران و اسراییل هستند، پیش از هر اقدامی باید به فکر راه حلی برای حل مشکل فلسطین باشند. بدون پرداختن به مساله فلسطین، تمامی این اقدامات، هر چه قدر هم که در هدف خود جدی باشند، تنها حیله و گریزی می شوند برای فرار از واقعیت های موجود توسط شهروندان یک نظام آپارتاید. در سال های اخیر با پدیده هایی که من اسم آن را ماست مالی کردن به اسم طرفداری از آزادی مذاهب به اسم صلح و به اسم عشق می گذارم، مواجه بوده ایم. به عنوان یک فمنیست ایرانی و یک مادر، از هر گونه اقدام آشتی جویانه با مردمان جهان استقبال می کنم. اما هیچ یک از این تکنیک های انحرافی نمی تواند این واقعیت را پنهان کند که صهیونیسم یک پروژه استعماری است که در جهت سرقت سیستماتیک از فلسطین و انقیاد و کشتار فلسطینی ها حرکت می کند.»
http://iranwire.com/features/8480/