فقط آن جاش که مامان احساساتی میشه و بغض میکنه ، خاله اش وقتی بغلت میکنه بگه " خوش آمدی به جمع ما عزیزم " صداش میلرزه و وقتی پدر را صدا می کنند ، عمو یواشکی اشکش را پاک میکنه و به جاش بلند میشه ... همان جا است فقط که باید حواست را پرت کنی که اشکهات ، آرایش ات را بهم نزنه و محضردار کارش را تمام کنه و عکاس هم یکی یکی عکسهاش را بگیره ...
۱ نظر:
tabrik...
ارسال یک نظر