۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

My Interview with Nadia Zabehi on the occasion of ‪‎17thMay‬, ‎the Intentional Day Against Homophobia‬ and Transphobia




یکشنبه 17 مه 2015 نرگس توسلیان

مصائب یک دختر همجنسگرای ایرانی در سوئد

هم‌جنس‌گرایان را شاید بتوان آخرین اقلیتی نامید که مورد حمایت نهادهای حقوق بشری قرار گرفته اند. تا چند دهه گذشته هم‌جنس‌گرایی در بسیاری از نقاط دنیا جرم یا بیماری تلقی می شد. سال ۲۰۰۸ سازمان ملل متحد در اعلامیه ای خواستار پایان بخشیدن به تبعیض علیه هم‌جنس‌گرایان شد. در سال ۲۰۱۰ «بان کی مون»، دبیرکل سازمان ملل متحد خواستار الغاء قوانین تبعیض آمیزعلیه هم‌ جنس‌گرایان شد. سرانجام پس از کشمکش های فراوان، در ۱۷ ژوییه سال ۲۰۱۱، اولین قطع‌نامه در زمینه حمایت از هم‌جنس‌گرایان در شورای حقوق بشر با عنوان «حقوق بشر، گرایش جنسی و هویت جنسیتی» به تصویب رسید. هر چند که تابوی هم جنسگرایی به مرور در سازمان ملل شکسته شد اما امروزه همجنسگرایان هم چنان در بسیاری از نقاط جهان از تبعیض در قوانین و یا در جامعه رنج می برند. ۱۷ می (۲۷ اردیبهشت) روز جهانی مقابله با همجنسگراستیزی/هراسی و تراجنسی هراسی/ستیزی نامگذاری شده است. این روز، بهانه ای شد برای گفت و گو با نادیا ذابحی، دختر همجنس گرای ایرانی که مدتی است به فعالیت در راستای حقوق همجنسگرایان روی آورده است.

- وقتی متوجه گرایش جنسی ات شدی، با کسی صحبت کردی؟ واکنش اطرافیانت به این قضیه چه بود؟
از همان دوران کودکی متوجه گرایش جنسی متفاوتم شدم اما به دلیل نبود آموزش در این زمینه در ایران نمی دانستم اسمی هم برای این گرایش جنسی وجود دارد. هویت جنسی ام را تا مدت زیادی از دیگران پنهان می کردم چرا که آمادگی ابراز و آشکارسازی آن را نداشتم. فکر میکردم که خانواده و دوستان و اطرافیانم نیز آمادگی پذیرش چنین موضوعی را نداشتند. تمام رابطه هایم در این مدت پنهانی بود و با کسی در این مورد به طور واضح و مستقیم صحبت نمی کردم. همیشه از رابطه با جنس مخالف طفره می رفتم و می گفتم از مردها خوشم نمی آید. مادرم که خود فمنیست و خواهان برابری حقوق زنان است، این رفتار من را ییشتر به حساب فمنیست بودن من می گذاشت تا دگرباش جنسی بودنم. روابط همجنس خواهانه من در ایران و در دوران نوجوانی و درخفا شروع شد. در کانادا نیز رابطه جدیدی نداشتم و همچنان هویت جنسی ام را پنهان می کردم اگر چه بارها توسط دوستان نزدیکم مورد سوال و آزار و اذیت قرار گرفتم. بعضی از آنها با شک در این مورد با من قطع رابطه کردند و حتی من را تهدید کردند مساله را به خانواده ام اطلاع می دهند تا اینکه به سوئد مهاجرت کردم و در محیط کارم مورد آزار و اذیت جنسی و نژادی قرار گرفتم و مرخصی بیماری گرفتم. در حین مرخصی بیماری در ژانویه ۲۰۱۳ به موسسه دفاع از حقوق دگرباشان جنسی سوئد رفتم و بالاخره در سن ۳۶ سالگی تصمیم به آشکار سازی گرفتم.

- دوست داری درباره سوئد بیشتر توضیح بدهی؟
من در زمینه فیبرهای نوری تخصص دارم. تحصیلات تکمیلی را در کانادا گذارنده ام. سال 2011 به سوئد رفتم، در دفتر مرکزی شرکت اریکسون در استکهلم. مدت کوتاهی پس از شروع کار، با رفتارها و گفتگوهای توهین آمیز و پر از طعنه همکاران مرد گروه مواجه شدم. مدیر و همکارانم از من مستقیما در مورد هویت جنسی ام سوال می کردند و همکار مردی در آن گروه کاری دائما از کار کردن با من سر باز می زد. تخلفات شان را گزارش دادم، رسیدگی شد ولی اعلام کردم به روند رسیدگی اعتراض دارم. مدیرم که از روند پیگیری های من بسیار ناخرسند بود گفت که مگر کسی من را کتک زده؟ پس از آن نیز یکی از عوامل اصلی تحقیر و خشونتم را ارتقاء شغلی داد. بعد هم گفته شد شرط ماندن در شرکت این است که با کسی درباره این موضوع صحبت نکنم. در نهایت این چالش ها به برکناری من منجر شد. در واقع، هنگامی که کارم را بعد از ماه ها آزار و اذیت از دست دادم تصمیم به آشکار سازی گرفتم. چون می دانستم که آنجه هستم مایه شرم نیست که بخواهم آن را پنهان کنم. چون به این باور رسیدم که جهل دیگران نباید زندگی ام را پر از رنج کند. چون باور داشتم آزاد و برابر زاده شده ام و باید حقوق انسانی برابر با همه انسان های دیگر داشته باشم. چون مصمم شدم  به دیگر دگرباشان جنسی و جنسیتی ایرانی و جامعه ایرانی به طول کلان کمک کنم تا درک درستی از هویت های جنسی پیدا کند و رفتار متمدنانه ایی را در این رابطه اتخاذ کند. برای رسیدن به این هدف تمام تلاشم را می کنم.

- فعالیت هایت را در قالب یک سازمان دنبال می کنی یا اینکه به صورت فردی کار می کنی؟
 پس از آشکار سازی، به عضویت سازمان دفاع از حقوق دگرباشان جنسی و جنسیتی سوئد در آمدم و دو گروه کاری در آن تاسیس کردم. یکی از این گروه های کاری متمرکز بر کمک به دگرباشان جنسی و جنسیتی در منطقه خاورمیانه است و دیگری گروهی است که از زنان لزبینی که در رشته های مهندسی مشغول به تحصیل و کار هستند٬ حمایت می کند. با سازمان غیر‌دولتی سودویند برای شرکت در نشست های حاشیه ای سازمان ملل و شواری حقوق بشر و طرح مسایل دگرباشان جنسی و جنسیتی و زنان هم همکاری می کنم.

- در این دو مسیری که طی کردی یعنی آشکارسازی و فعالیت گروهی، چه موانعی بیشتر به چشمت خورد؟
جوامع مدرن و پیشرفته و امروزی حتی در بسیاری از موارد در عمل ضعف فرهنگی شدیدی در فهم و درک مساله دارند. مشکلات بعد از آشکار سازی حتی در جامعه دگرباشان جنسی و جنسیتی کم نیست. به دلیل کیس های تقلبی برای پناهندگی، عده ای فکر می کردند در سوئد به دنبال کسب موقعیت پناهندگی هستم و به این خاطر آشکارسازی کرده ام. دانش جامعه دگرباشان جنسی و جنسیتی از هویتشان بسیار کم است و در بسیاری موارد آزار و اذیت ها در درون خود جامعه دگرباشان ادامه پیدا می کند. حتی فعالانی که مدعی کمک و حمایت از حقوق دگرباشان جنسی و جنسیتی هستند در بسیار از موارد با برخوردهای نادرست با کسانی که به تازگی آشکارسازی کرده اند، صدمات جبران ناپذیزی به ما وارد می کنند. خشونت و بی مهری های زیادی می شود که گفتن و توضیح شان بسیار سخت است.

 http://iranwire.com/features/7521/

هیچ نظری موجود نیست: