۱۳۹۴ بهمن ۵, دوشنبه

حکومت ایران تن به دوران پس از تحریم می دهد یا کماکان سرکش است؟ (مصاحبه مشترک من و آیدا قجر با سه صاحب نظر)


حکومت ایران تن به دوران پس از تحریم می دهد یا کماکان سرکش است؟

در پی اجرایی شدن «برجام» و رفع تحریم‌های امریکا، تحولات بسیاری ایران را فراگرفت؛ از تحولات سیاسی تا جو شادی عمومی که دوران تحریم را هدر رفتن هشت سال از عمر شهروندان‌ توصیف می‌کند.
با این حال، کماکان سوالات بسیاری پابرجا است. دیپلماسی آتی جمهوری اسلامی در چنین شرایطی چه خواهد بود؟ آیا در زد و بندهای سیاسی، وضعیت معیشت مردم تغییر خواهد کرد؟
«مهران مصطفوی»، تحلیل‌گر سیاست خارجی ایران، «حسین علیزاده»، دیپلمات سابق و «پیام اخوان»، وکیل و فعال حقوق بشر در گفت و گو با «ایران وایر» دیدگاه های خود را در میان گذاشته اند.

مهران مصطفوی، تحلیل گر سیاست خارجی: با وجود آن‌که مبتکر مذاکرات هسته‌ای، آیت‌الله خامنه‌ای بود و پیش از روی کار آمدن حسن روحانی، این مذاکرات در عمان پیش می‌رفت اما رهبر جمهوری اسلامی دو هدف مهم را همیشه مدنظر خود داشته است؛ توافق هسته‌ای نباید باعث از دست دادن «دشمن»، یعنی امریکا شود و نباید گشایشی در درون ایران ایجاد کند.
آقای خامنه‌ای حتی مایل نیست که امریکا کلیه تحریم‌ها را بردارد. مانورهای سپاه پاسداران در خلیج فارس و آزمایش موشک‌ها و حمله به سفارت عربستان از ابتکارات آقای خامنه‌ای برای نگه داشتن جو تشنج است. بدین‌خاطر، تا آن جا که بتواند به فشارهای خود ادامه خواهد داد. ساختار نظام حاکم بر ایران از آن‌جا که نمی‌تواند بدون بحران دوام بیاورد، اجازه بهره ‌بردن از توافق را نخواهد داد. پایین آمدن قیمت نفت از سویی و قرار داشتن ۷۰ درصد پروژه‌های اقتصادی مهم در دست سپاه از سویی دیگر نیز کمکی به معیشت مردم نمی‌کند. نتیجه آن‌که تا سیاست داخلی تغییری نکند و تا حقوق ملی و شهروندی ملاحظه نشود - دو امری که با نظام حاکم در تضاد هستند - ما با تغییر چندانی در وضعیت سیاسی، اقتصادی ایران روبه‌رو نخواهیم شد.
از سوی دیگر، امریکا سیاست کنترل ایران را پیش می‌برد و از آن جا که دیگر مایل نیست تمامی تخم مرغ‌های خود را در سبد عربستان و اسراییل بگذارد، به دنبال وارد کردن تدریجی و آرام ایران به بازی خود در منطقه خاورمیانه است.
افزون برآن، با این که گمان می‌رفت برجام حداقل سایه جنگ را از سر ایران دور کند اما با توجه به بحران با عربستان و هم چنین حضور نظامیان ایرانی در کشورهایی مانند سوریه و عراق، ایران عملا در جنگ است.
دیگر این که با تغییر در سیاست امریکا، مثلا با روی کار آمدن یک رییس‌جمهوری جدید، وضعیت از این هم بدتر خواهد شد.


حسین علیزاده، دیپلمات سابق: اجرایی‌ شدن برجام، پایان بازی نیست بلکه شروع آن است. امروز که به مرحله اجرای برجام رسیده‌ایم، شخص آیت‌الله خامنه‌ای در آزمایش بسیار سنگینی قرار دارد. او پس از نهایی شدن متن برجام، شرط کرد که هیچ‌گونه تحریم حقوق بشری نباید از سوی هیچ کشور مذاکره‌کننده‌ای برای ایران وضع شود. اما در فاصله کم تر از ۲۴ ساعت از اعلام اجرایی شدن برجام،‌ تحریم جدید امریکا بر نظام موشکی ایران تحمیل شد که مانند مساله هسته‌ای، به ضرر حقوق بشر است. هرچه بزرگ‌نمایی این تحریم بیش تر شود، مسوولیت‌پذیری آقای خامنه‌ای نیز برای شرطی که گذاشته بود، بیش تر می‌شود. او یا بایستی شرط خود را پابرجا بداند و هر آن‌چه تعهدات ایران است، مثل پروتکل الحاقی و بازرسی را متوقف کند که اگر چنین کند، تحریم‌های هسته‌ای به مراتب سنگین‌تری از گذشته تحمیل می‌شوند در حالی‌که چیزی هم در دست ندارد و قلب رآکتور اراک را به طور مثال خاموش کرده است. اگر نخواهد روی شرط خود مانور دهد، عملا شرطی مقرر کرده که در مقام اجرای آن نیست؛ یعنی شرطی که کلیت نظام از اجرای آن عاجز است. نرمش سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای نه تنها «قهرمانانه» نبود بلکه «محقرانه» بود. در دوره جدید دیپلماسی ایران، پروسه جدیدی آغاز شده است که می‌توان هدف غرب را از آن تغییر رفتار سیاسی جمهوری اسلامی دانست؛ همان‌طور که پیش‌تر نیز آیت‌الله خامنه‌ای از آن یاد کرده بود. حتی یکی از مقامات ارشد نیز از این مساله به عنوان «اندولس دوم» نام برده بود؛ همان برکناری حکومت ۷۰۰ ساله اسلامی در اسپانیا. استنباط من این است که تعبیر اندولس دوم به درستی به میان آمده است. غرب دستان خود را در تمامی زمینه‌ها، به ويژه حقوق بشر برای تحریم‌های بعدی باز گذاشته است. اولویت این تحریم‌ها برای امریکا و غرب در وهله اول، مساله موشکی بود که شاهد بودیم تحریم‌هایی اعمال شد. سپس مساله سوریه است؛ چراکه آن‌جا مساله حیات و ممات جمهوری اسلامی مطرح است و هم «حزب‌الله» لبنان وارد جنگ شده و هم افراد ارشد سپاه در آن کشته می‌شوند.
از سوی دیگر، میلیاردها تومان در این کشور توسط جمهوری اسلامی خرج شده است. وهله سوم هم مساله حقوق بشر است. سیاست بین‌المللی در مقابل ایران، سیاست «هویج و چماق» است که درهای باغ سبز مانند برداشته شدن تحریم‌ها، فروش هواپیماهای مسافربری، برطرف کردن مشکلات حقوقی و زندانی‌ها و هم چنین آزاد کردن پول‌های بلوکه باز شده اما تمامی این‌ها مشروط به «تغییر رفتار رژیم» است. معقول و خردمندانه نیست که تمام این گشایش‌ها برای جمهوری اسلامی گشوده شود که هم چنان بر ساز استکبار جهانی، سلطه و شیطان بزرگ بودن امریکا می‌کوبد.


پیام اخوان، وکیل و فعال حقوق بشر: مساله هسته ای تنها یک عنصر از معادله وسیع تر منطقه ای محسوب می شود. به طور مشخص، اتفاقات اخیر نشان دهنده چشم انداز تشدید روابط بین ایران و عربستان است که می تواند جنگ های نیابتی در منطقه را به یک درگیری مستقیم با عواقبی فاجعه بار تبدیل کند. فرض کنید که این دو  کشور با حمایت از گروه های تروریستی به اختلافات بین گروه های افراطی شیعه و سنی منطقه دامن بزنند [ایران با حمایت از گروه های مسلح شیعی در عربستان سعودی و عربستان سعودی با حمایت از گروه های مسلح سنی در خوزستان]. متاسفانه این سناریو به شدت خطرناک، ناممکن نیست. تنها راه جلوگیری از این سناریو آن است که سیاست های عمل گرایانه جایگزین ایدئولوژی های افراطی شوند. هر چند که در طولانی مدت، تحول دموکراتیک در منطقه تنها راه حل برای این معضل خواهد بود که بر اساس شواهد تاریخی، در سایر نقاط دنیا موجب تغییر جنگ و تروریسم به همکاری بین المللی می شود. ایدئولوژی های افراطی همواره با خشونت حکومت می کنند. تا زمانی که تندروها تسلط داشته باشند، ایران هم چنان به طرح ریزی قدرت خود از طریق نظامی کردن و اعمال خشونت و هم چنین صرف میلیون ها دلار از پول مردم رنج کشیده ایران در سوریه، لبنان، عراق و یمن و مصرف میلیون ها دلار برای قادر ساختن سپاه و بسیج به جاسوسی مردم ایران و کنترل، زندانی و شکنجه کردن آن ها ادامه خواهد داد.

من هم چنان معتقد هستم که با در نظر گرفتن واقعیت های موجود ایران، این وضعیت در مورد ایران پایدار نخواهد ماند. اگر عناصر عمل گرایانه تر در ایران حاکم شوند، احتمالا به آرامی از انزوای خود بیرون خواهد آمد، تجارت های بیش تری خواهد داشت، سرمایه گذاری های خارجی بیش تری در آن انجام خواهد شد و همکاری های بیش تری با دیگر ملت ها - چه در منطقه خلیج فارس و چه در غرب- از خود نشان خواهد داد. در حال حاضر یک درگیری سیاسی بی سابقه در میان حاکمان ایران وجود دارد. به نظر من، حکومت به این درجه از تشخیص خواهد رسید که بدون انجام اصلاحات، دوام نخواهد داشت. مردم ایران اما خواستار تغیرات اساسی تری هستند. آن ها خواهان یک جامعه ای هستند که در آن تمامی شهروندانش از کرامت انسانی برخوردار باشند. بعد از گذشت نزدیک به ۴۰ سال، انقلاب هنوز نتوانسته است حتی اندکی از فقر مردم ایران بکاهد و یا کشور را تبدیل به قدرت منطقه کند. با وجود امتیازاتی که ایران در خصوص انرژی هسته ای به غرب داده، هیچ گونه تغییری در اوضاع داخلی ایران مشاهده نشده است. افزیش تعداد اعدام ها، آزار و اذیت زندانیان سیاسی- عقیدتی، سرکوب اقلیت های مذهبی، فساد سپاه در عرصه اقتصادی و... هم چنان وجود دارد و همه این موارد نشان دهنده ضعف حکومت است چرا که حکومتی که مشروعیت داشته باشد، هیچ گاه به خشونت متوسل نمی شود. ایران با موقعیت ژئوپلتیک فوق العاده ای که دارد و هم چنین منابع، هوش و فرهنگ مردمانش، از پتانسیل بالقوه فوق العاده ای برخوردار است و می تواند نقش رهبری را در میان ملت های دیگر ایفا کند. این پتانسیل تنها با کنار گذاشتن فساد و ایدئولوژی های افراطی و احترام به حقوق بشر و حاکمیت قانون می تواند تحقق یابد.


https://iranwire.com/features/8597/

هیچ نظری موجود نیست: