۱۳۹۴ بهمن ۵, دوشنبه

گزارشم در مورد برخورد قوه قضائیه با وکلای مستقل

قوه قضائیه از وکلای مستقل واهمه دارد

شفیعی از جمله وکلایی است که در سال های اخیر مورد غضب قوه قضائیه بوده و در بسیاری از موارد موکلینش تحت فشار برای عزل وی قرار گرفته اند. در برخی از پرونده ها نیز قاضی با کارشکنی های خود مانع وکالت شفیعی شده است. وی هم چنین وکیل مورد انتخاب خانواده های جسیون رضائیان، امیر حکمتی و سعید عابدینی بوده اما در نهایت به وی اجازه دفاع از هیچ یک از پرونده های مذکور داده نشد. او وکالت بسیاری از پرونده های مشهور از جمله برادران علایی، کیان تاجبخش و سه کوهنورد آمریکایی را در کارنامه خود دارد. 

حدود یک سال پیش که خانواده جیسون رضائیان به شفیعی برای پرونده جسیون وکالت داده بود، مصاحبه ای با او انجام دادم. وی در آن مصاحبه به کارشکنی هایی قاضی صلواتی اشاره کرد« هنگامی که خانواده جیسون رضائیان برای اولین بار به من مراجعه کردند، گفتند اولین گزینه آن ها بوده ام ولی بنا به دلایلی نامعلوم، برخی مراجع به آن ها گفته بودند پروانه وکالت من توقیف شده و نمی توانم وکالت پرونده را برعهده بگیرم. چنین حرفی اساسا درست نبود و پروانه وکالت من هیچ گاه توقیف نشده بود.»

پس از آزادی جیسون رضائیان، با مسعود شفیعی گفت و گو کردم. این بار با این سوال که چرا برخی از وکلا با وجود داشتن پروانه وکالت معتبر و وکالت نامه از سوی متهم با کارشکنی‌های قوه قضائیه مواجه شده و در مقابل چرا گاهی اوقات ترجیح قوه قضائیه بر وکلای خاصی است. پاسخ او کوتاه بود: «قوه  قضائیه از وکلای مستقل واهمه دارد. زیرا می داند آنها در مورد بی قانونی های صورت گرفته در پرونده با رسانه ها و افکار عمومی صحبت می کنند. این کار موثر است و شخصا تجربه داشته ام. مثلا در پرونده سه کوهنورد آمریکایی وقتی می دیدم به دفاعیاتم ترتیب اثر داده نمی شود، آن را در مصاحبه هایم می آوردم. خوب طبیعی است که وکلایی که مورد تمایل قوه قضاییه هستند چنین کاری نمی کنند یعنی یا اصلا مصاحبه نمی کنند و یا اگر هم مصاحبه کنند آن چه را که بدان ها گفته شود می گویند.»

شفیعی البته تنها وکیلی نیست که موکلینش برای عزل وی تحت فشار قرار گرفته اند. بسیاری از وکلای دیگر نیز چنین تجربه ای را داشته اند. شیرین عبادی، حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳ یکی از وکلایی است که موکلینش بارها برای عزل وی تحت فشار قرار گرفته اند. روزبه میرابراهمی، روزنامه نگار که در پاییز ۱۳۸۳ دستگیر شد یکی از موکلین عبادی است که با فشار بازجویش برای عزل عبادی مواجه شده بود. وی در این مورد می گوید: «در زندان وقتی بازجو برگه وکالت‌نامه خانم عبادی را برای امضا آورد، به من گفت دادستانی گفته که اگر این تقاضانامه را امضا کنی و شیرین عبادی را به عنوان وکیل تایید کنی، ۵ سال به حکم نهایت اضافه می‌کنیم و بعد متن کوتاهی را به من داد تا ضمن رد تقاضای وکالت، خانم عبادی را عامل اسرائیل و ... معرفی کنم. تا زمانی که در زندان بودم عملا به من اجازه ندادند که وکیلی داشته باشم؛ می‌گفتند تو وکیل لازم نداری ما خودمان وکیلت هستیم!! بعدها که با وثیقه از بازداشت بیرون آمدم، وکالت نامه را امضا کردم و خانم عبادی به عنوان وکیل من عمل کرد.»

امید معماریان، رونامه نگار از دیگر افرادی است که در هنگام بازداشتش در پاییز ۸۳ برای عزل وکلای انتخابی خود تحت فشار قرار گرفته بود: «هنگامی که در انفرادی به سر می بردم یک بار بازجو پیش من آمد و برگه وکالتی را که خانواده ام امضا کرده بودند، به من نشان داد. بر روی وکالت نامه امضاء وکیل (نعمت احمدی) و خانواده ام بود و تنها امضاء من لازم بود تا آقای احمدی بتواند وکالت من را بر عهده بگیرد. او بعد از امضای خانواده ام با رسانه ها صحبت کرده بود. بازجو برای من یک نوشته ای را آورد که در آن نوشته بود نیازی به وکیل ندارم چرا که با کمک برادران و در سایه روشنگری‌ هایی که در طی این مدت در زندان داشته ام، متوجه شدم چنین وکلایی تنها برای مقاصد مادی و مطرح کردن خود، قصد قبول وکالت زندانیان را دارند و به همین جهت وکالت ایشان راقبول ندارم. چنین خواسته ای برای من در آن شرایط واقعا تکان دهنده بود. گفتم که امضا نمی کنم و مهم هم نیست چون در انفرادی هستم و بالاخره وکیل هم نمی تواند کاری بکند. بازجویم گفت من اصلا در موقعیتی نیستم که بخواهم انتخاب کنم و این قدر سرم را به دیوار می زند تا روی دست وپا امضا کنم! این را در حالی می گفت که دو انگشت دستش را با فشار زیر چانه من گذاشته بود به نحوی که انگشتش را در حلقم احساس می کردم و نمی توانستم به راحتی نفس بکشم. نهایتا همان نامه ای که داده بود را امضا کردم چون به نظرم آمد همه متوجه خواهند شد که این ادبیات من نیست و در زندان تحت فشار هستم. اتفاقا همین طور هم شد و همه دوستان و خانواده و وکیلم متوجه شدند که در زندان در شرایط خوبی به سر نمی برم. هنگامی که آزاد شدم و خانم نسرین ستوده و آقای محمد سیف زاده را به وکالت پذیرفته و به دادگاه رفتم، دادرس پرونده گفت که با انتخاب این وکلا کار خودم را خیلی مشکل کرده ام و حالا حالا ها باید «سگ دو» بزنم. اما در نهایت، همین دو وکیل که از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر به ریاست خانم شیرین عبادی بودند، در جلسات با شجاعت از من دفاع کردند و جلوی اظهارات خلاف قانون آنها را گرفتند.»

شیرین عبادی در پاسخ به این سوال که چرا برخی از وکلا مورد غضب قوه قضائیه بوده و برخی دیگر مورد ترجیح قوه قضائیه هستند، می گوید: «دادگاه ها از وکلایی که با رسانه ها گفت و گو می کنند و به افکار عمومی اطلاع رسانی می کنند به دیده خوبی نگاه نمی کند و ترجیح می دهد که در پرونده های با اهمیت چنین وکلایی حضور نداشته باشند؛ از جمله در بسیاری از پرونده هایی که داشتم موکلینم برای عزل من تحت فشار قرار می گرفتند؛ برخی از آن ها به ناچار قبول می کردند و برخی مانند ۷ رهبر بهایی، تحت هیچ شرایطی حاضر به قبول حرف دادگاه نمی شدند و می گفتند ما وکیلمان را عوض نمی کنیم. از طرف دادستان و دادگاه بارها به من گفته می شد تو آزاد هستی که هر طور که دوست داری در دادگاه صحبت کنی، پس چرا مصاحبه می کنی؛ من همیشه جواب می دادم درست است که می توانم در دادگاه صحبت کنم اما قاضی توجهی به دفاعیات من نمی کند. او قبلا تصمیمش را می گیرد. در نتیجه هنگامی که از اجرای عدالت در دادگاه ناامید می شوم از افکار عمومی کمک می گیرم و بی عدالتی در حق موکلم را با مردم در میان می گذارم. اگر دادگاه ها استقلال داشتند و به حرف وکلا گوش می کردند، شاید نیازی به این همه مصاحبه نبود.»

https://iranwire.com/features/8604/

هیچ نظری موجود نیست: