دیشب در خوابم هر جا می رفتم همه یک صدا می گفتند " ایران، آذربایجان می
شود. " این را با یک لحن خنثایی هم می گفتند. نه مثل وقتایی که صحبت از
اینترنت ملی و انرژی هسته ای می شود و همه با تاسف می گویند " آخرش کره شمالی می شویم." یا وقتایی که صحبت از جنگ داخلی می شود و همه با ترس می
گویند آخرش می شویم سوریه ... یا نه حتی مثل وقتایی که امیدوارنه به انتظار
روی کار آمدن یک دولت میانه رو از دل همین حکومت می گویند " را ه ترکیه را
در پیش داریم."
نه، هیچ یک از لحن های بالا را آدم های توی خوابم دیشب نداشتند. با یک لحن خنثایی همه فقط تکرار می کردند که داریم می شویم آذربایجان ... نمی دانم آذربایجان شدم گامی به جلو محسوب می شود یا وعقب ...نه تاریخ، جغرافیام آنقدرخوبه ، نه تعبیر خواب بلدم...
نه، هیچ یک از لحن های بالا را آدم های توی خوابم دیشب نداشتند. با یک لحن خنثایی همه فقط تکرار می کردند که داریم می شویم آذربایجان ... نمی دانم آذربایجان شدم گامی به جلو محسوب می شود یا وعقب ...نه تاریخ، جغرافیام آنقدرخوبه ، نه تعبیر خواب بلدم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر