پایان یک روز پرکار و یک کنفرانس یک روزه طولانی ... مهمانان و سخنرانان،
پنلیست ها و شرکت کنندگان همه مشغول صحبت و گفت و گو و به اصطلاح "
نتورکینگ " بودند.
با یک استاد حقوق اصالتا پاکستانی صحبت می کردم. از تجربیات گذشته ام می گفتم و از موضوع تز ام و کمی هم از برنامه های آینده ام . مرد محترم و نازنینی بود. گفت که به نسل جوان افتخار می کند. موقع خداحافظی بغلم کرد با لحنی متاثر گفت " احمدی نژاد بعدی تو هستی ، من مطمئن ام. "
در زندگی لحظه های هست که مغز آدم هنگ می کنه. این جور موقع ها است که مثل دیوانه ها فقط می خندم ...
این دفعه هم خندیدم ، بلند. گفت : چرا می خندی ؟ من به شما نسل جوان ایمان دارم. چرا که نه ؟
با یک استاد حقوق اصالتا پاکستانی صحبت می کردم. از تجربیات گذشته ام می گفتم و از موضوع تز ام و کمی هم از برنامه های آینده ام . مرد محترم و نازنینی بود. گفت که به نسل جوان افتخار می کند. موقع خداحافظی بغلم کرد با لحنی متاثر گفت " احمدی نژاد بعدی تو هستی ، من مطمئن ام. "
در زندگی لحظه های هست که مغز آدم هنگ می کنه. این جور موقع ها است که مثل دیوانه ها فقط می خندم ...
این دفعه هم خندیدم ، بلند. گفت : چرا می خندی ؟ من به شما نسل جوان ایمان دارم. چرا که نه ؟
چه می گفتم دیگر در آن حالت؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر