۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

My Article on RoozOnline on the Recent Gang Rapes in Iran

http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/archive/2011/june/22/article/-0feeb47f60.html چهارشنبه ۱ تير ۱۳۹۰ وقتی قربانی تجاوز متهم شناخته شد نرگس توسلیان مدت زیادی از انتشار خبر اسف بار تجاوز گروهی از مردان بند از قانون گسسته به شش زن در یک مهمانی خصوصی درخمینی شهراصفهان نمی گذرد، که ناگهان خبراز تجاوزجمعی ده نفر از همین گونه مردان به زنی روستایی، این بار در کاشمر میرسد. اندکی بعد هم خبر تجاوز گروهی به دو دختر در استان گلستان رسید. البته این موارد تنها از نمونه هایی هستند که به رسانه ها راه یافتند و تعداد وقایع مشابه دیگری که تاکنون رخ داده است، معلوم نیست. نکته قابل توجه (به نقل از سایت خبرآنلاین)، آنکه عاملان جنایت کاشمر، بعد از اولین نوبت دستگیری، به علت نداشتن شاکی خصوصی آزاد شده و به خانه شان بازمی گردند حتی بدون آنکه نیاز به فرار احساس کنند. در جنایت خمینی شهر نیز، قربانی، نه زنی تنها در جاده ای خلوت، بلکه همه افراد حاضر در آن میهمانی بوده اند که متجاوزان، ان قدر جسور و گستاخ به خود جرات دادند که به حریم آنان وارد شوند، مردان را با خشونت دراتاقی حبس کنند و زنان حاضر را که بسیاری خواهر و همسر و نامزد آن ها بوده اند مورد تجاوز قرار دهند. مسئولان امنیت کشور که گاه به هر جنایتی به بهانه حفظ امینت مردم دست می زنند آیا به این فکر کرده اند که حتی اگر در جای مردانی بودند که در اتاق حبس شدند چه بر روزگارشان می گذشت. آیا به آنان تجاوز نشده است؟ درباب اینکه چه عواملی متجاوزان را این گونه گستاخ کرده که درمورد فاجعه کاشمر، حتی نیاز به فرار هم احساس نکرده اند و درمورد خمینی شهر به خود جرات چنین اقدام متهورانه ای را نداده اند اظهارنظر ها شده است. از جمله روزنامه دولتی ایران که از قول یکی از متهمان نوشت وضعیت قربانیان ازعوامل تجاوز به آن ها بوده است. روزنامه دولت از قول متهم راه یافتن اشرار به باغ را، به ترسویی و عدم مقاومت مردان نسبت داد و نوشت: "مردان همراه زنان قربانی نیز چون خلاف کرده بودند ( اشاره به شرکت در مهمانی مختلط ) ترسیدند و مقاومت نکردند." اما استدلال دیگری نیز به دور از ذهن نیست و آن اینکه مردان حاضر دراین مهمانی به تصور اینکه کسانی که قصد ورود به باغ را داشتند، ضابط قانون بوده اند، هر گونه مقاومتی را بی فایده دانسته، در را به روی آن ها باز می کنند. مگر نه که در سال های اخیر بخصوص در دو سال گذشته، مامورین امنیتی و بسیج بارها، شب هنگام برای دستگیری افراد، بدون ارایه کارت شناسایی و یا حکم ورود، به عنف وارد منازل افراد شده و کسانی را دستگیر و تفتیش کرده اند و چند روز بعد به خانواده نگران با تلفن خبر داده اند که اگر دست از پا خطا نکنند و خبر را به هیچ رسانه ای نرسانند هفته بعد دو دقیقه با عزیزشان حرف خواهند زد؟ این همان جامعه ایست که دهان به دهان خبرهای این چنینی در آن گشته است و حاضران در میهمانی خمینی را شهر را واداشته تا بی دفاع و فریاد با اینان برخورد کنند. گناه چنین وضعیتی نه در "بی غیرتی مردان" که در ترس از ماموران حکومت است و در نهایت در "بی تفاوتی حکومت" است که هیچ چیز جز حفظ نظام برایش مهم تلقی نمی شود. محتمل است ساکنین باغ خمینی شهر، از متجاوزان شناختی هم داشته اند، آنان را در هیات لباس شخصی و بسیجی قبلا دیده اند. در بسیاری موارد چنین شده است و پرونده ها در این مورد در قوه قضاییه مفتوح است. اظهار نظر برخی از مسئولین هم قابل توجه است. از جمله، موسی سالمی، امام جمعه خمینی شهر، که در خطبه های نماز جمعه سیزدهم و بیستم خرداد عنوان کرده بود: "...البته آن ها که مورد تجاوز قرار گرفته اند، آدم های علیه السلامی نبوده اند. این ۱۴ نفری که فقط ۲ نفرشان خانواده بوده اند، برای پارتی به شهر ما آماده بودند و با شراب خواری و رقاصی یک عده دیگر را هم تحریک نمودند که باید در جای خودش به این جرائم رسیدگی شود." هم چنین، سرهنگ حسین زاده، ریس پلیس آگاهی استان اصفهان، در مورد متجاوزین به ایسنا اظهار داشت که " تا کنون پنج تن از آن ها، بازداشت شده اند. اگر موازین اخلاقی، توسط کسانی که در مهمانی بودند رعآیت میشد، ۱۲ تن از اراذل و اوباش که ۷ نفر از آن ها سابقه دار هستند و در باغ مجاور مشغول شرب خمر بودند، وارد این باغ نمیشدند." این اظهارات و سایر نظراتی از این قبیل همگی موید چنین طرز تفکری میباشند. تفکری که زن را به دلیل زن بودن اش و پوشش منتخب خویش مورد شماتت و سزاوار تجاوز جنسی میداند و مرد را هم در حد حیوانی که قدرت کنترل امیال خویش را نداشته تنزل میدهد. در عین حال امام جمعه محترم شاید بدون آنکه بخواهد سوراخ دعا را هم به متجاوزان بالقوه نشان می دهد که راه فرارتان از عقوبت چیست. البته اگر آن ها از هزار راه دیگر، که هست، به چنین منطقی نرسیده باشند. همین فرهنگ و اشاعه آن است که بسیار دیده شده بعد از اینکه قربانی تجاوز شکایت کرده و موفق به اثبات جرم شده (لازم به ذکراست که اثبات جرم زنای به عنف (تجاوز)، مطابق قانون آیین دادرسی کیفری، بسیار دشوار است)، مورد شماتت قرار می گیرد که چرا با پوشش نامناسب خویش، زمینه را برای تجاوز به خویشتن فراهم کرده و موجب تحریک متجاوز گردیده است. جرم شناسان به اتفاق معتقدند عدم سرزنش اجتماعی متجاوزین و شریک جرم یا مقصر جلوه دادن قربانی، زمینه را برای جری تر شدن متجاوزین بالقوه از نظر اجتماعی‌فراهم می سازد. چنان که اگر جلو آمارگیری ها گرفته نشود و اگر آمارهای موجود منتشر شود خواهیم دید که قتل های اینچنینی بسیار است چنان که چند سال قبل در یکی از نواحی شمال کشور، قربانی یک تجاوز توسط برادرش در راه دادگاه کشته شد. اما، چه عاملی از دیدگاه قانونی سبب جری تر شدن متجاوزین شده است ؟ تجاوز در قانون مجازات اسلامی، تحت عنوان "زنای به عنف " آورده شده است که مجازات ان، درصورت اثبات، قتل متجاوز میباشد. (م ۸۲) منتهای مراتب، اثبات این جرم بسیار دشوار و نیازمند چهار بار اقرار متهم (م ۶۸) و یا شهادت چهار مرد عادل و یا سه مرد عادل و دو زن عادل ( م ۷۴) میباشد. نکته قابل توجه آن است که مطابق م ۷۶، "شهادت زنان به تنهایی، یا به انضمام شهادت یک مرد عادل، زنا را ثابت نمیکند، بلکه در مورد شهود مذکور، حد قذف طبق احکام قذف جاری میشود." بنا براین، مطابق قانون مجازات اسلامی، چنان چه شاکی نتواند ثابت کند که مورد تجاوز قرار گرفته، نه تنها مورد مساعدت روحی و روانی قرار نمیگیرد، بلکه به جرم قذف که مجازات ان هشتاد ضربه تازیانه میباشد ( م ۱۴۰)، نیز محکوم میگردد. در این جا، لازم است مختصری راجع به جرم قذف توضیح دهم. قذف در قانون مجازات اسلامی تعریف شده است به "نسبت دادن زنا یا لواط به دیگری" (م ۱۳۹). بنابرین، مطابق این ماده اگر قربانی و یا شاهدین نتوانند ثابت کنند که تجاوز رخ داده، چون که امر زنا را به متجاوزین نسبت داده ولی نتوانسته اند آن را ثابت کنند، به مجازات قذف محکوم میشوند. بررسی مواد قانونی فوق نشان میدهد که هنگامی که تجاوزی رخ میدهد ( که معمولا در خفا و به دور از انظار عمومی این جرم مرتکب میشود)، دو خطر بزرگ بر سر راه قربانیان و شهود آنان وجود دارد.اول آنکه اگر قربانی نتواند چهار شاهد مرد و یا سه شاهد مرد و دو شاهد زن فراهم کند، نه تنها ادعای وی ثابت نمیشود و مجرم (مجرمین) از مجازات فرار میکنند، بلکه قربانی نیز به موجب این قانون ناعادلانه، به جرم قذف محکوم شده و در صورت در خواست شاکی (که در اینجا همان متجاوزین میباشد!) محکوم به هشتاد ضربه شلاق میشود. اما نکته دوم آنکه اگر مردی در بین شهود نباشد تا وقوع جرم را شهادت دهد، نه تنها جرمی ثابت نمیشود و قربانی طبق آنچه که در قسمت فوق گفته شد به هشتاد ضربه شلاق محکوم میشود، بلکه زنانی که طبق وظیفه دینی و اخلاقی خود شهادت بر وقوع جرم داده اند نیز، محکوم به تحمل شلاق میشوند چرا که مطابق قانون شهادت زنان به تنهایی زنا را ثابت نمیکند، در حقیقت این قانون ناعادلانه، راه های اثبات جرم تجاوز را، آن چنان دشوار ساخته که بیشتر اوقات منجر به مجازات زنان و قربانیان میشود. بدیهی است که در چنین سیستم قانونی که بر قربانی ستم و از فرد متجاوز حمایت میشود، شاهد تجاوز های فراوانی خواهم بود و عجیب نخواهد بود که بسیاری از قربانیآن از بیم همین قوانین ذکر شده ترجیح دهند لب فرو بسته و عطای شکایت را به لقایش ببخشند. چنین قوانینی یک بار دیگر لزوم باز نگری در سیستم حقوقی را یاد آور میشود چرا که اجرای عدالت بدون وجود قوانین عادلانه امکان پذیر نخواهد بود.

۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

My Article on the law on the marriage between an Iranian woman and a foreign national, without the consent of the government.

به بهانه اظهارات نیره اخوان، در دفاع از قانون لزوم کسب مجوز زنان ایرانی برای ازدواج با مردان غیر ایران / نرگس توسلیان by The Feminist School مدرسه فمينيستي on Tuesday, 14 June 2011 at 10:23 مدرسه فمینیستی: می خواستم در رابطه با قانونی که زنان ایرانی را برای ازدواج با اتباع بیگانه، ملزم به کسب اجازه از دولت می کند و نیز اظهارات اخیر مسئولان مربوطه در این زمنیه مطلبی بنویسم، اما در ابتدای این مقاله، ضروری دیدم تا مختصری راجع به وضعیت حقوقی ازدواج زن ایرانی با مرد غیره ایرانی توضیح دهم. وضعیت حقوقی ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی چگونه است ؟ مطابق م ۱۰۵۹ قانون مدنی ، " نکاح مسلمه با غیر مسلم مجاز نمی باشد." یعنی مطابق قانون ایران، زن ایرانی مسلمان، تنها حق دارد تا با مرد مسلمان ازدواج کند اما وضعیت در مورد زنان ایرانی غیر مسلمان چگونه است؟ مطابق قانون ثبت احوال، " محاکم باید قواعد و عادات مسلمه متداوله آنان ( اقلیت های مذهبی) را رعایت کنند." یعنی ازدواج مسیحیان باید بر طبق قوانین مسیحیت، ازدواج یهودیان بر طبق قوانین مذهب یهود و ازدواج زرتشتیان بر طبق قوانین مذهب زرتشت انجام گیرد .البته ، منظور از ایرانیان غیر مسلمان، تنها ایرانیان زرتشتی، مسیحی و یهودی می باشد، چه ایرانیان پیرو سایرادیان (مثلا بهایی) اصولا در هیچ یک از قوانین ایران به رسمیت شناخته نشده اند. اما، محدودیت زنان مسلمان ایرانی در انتخاب همسر به همین جا ختم نمی شود، بلکه حتی چنان چه مرد مورد علاقه شان مسلمان هم باشد مطابق ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی، ازدواج اشان "موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت" است. این قانون، نه تنها تبعیض آمیز علیه زنان است ( چه چنین شرطی در مورد ازدواج مرد ایرانی با زن غیر ایرانی مقرر نشده)، بلکه تعرض فاحش به حریم خصوصی زن ایرانی و توهین به شعور اوست . مضافا بر این که از سال ۱۳۸۵، محدودیت هایی در خصوص ثبت ازدواج زنان ایرانی با مردان افغان به وجود آمده به طوری که زنان ایرانی امکان ازدواج رسمی با مردان افغان را ندارند.در توجیه این قانون، مسئولان و دست اندرکاران دولتی عنوان کرده اند که " اتباع افغان برای استفاده از مزایای اجتماعی نظیر تحصیل در مدارس ایرانی، بیمه و خدمات بهداشتی و اجتماعی و همچنین اقامت قانونی در ایران با زنان ایرانی ازدواج می کنند».[1] حتا اگر این استدلال مقامات را قبول کنیم و آن را به تمامی افغان ها سرایت دهیم ( که تعمیم دادن امری به تمای افراد یک ملت، نه عقلایی و نه اخلاقی است)، باید این نگرانی را نیز در مورد هر مرد ایرانی که شرایط مالی و اجتماعی پایین تری نسبت به دختر مورد علاقه اش دارد داشته باشیم که مبادا ازدواجش به خاطر دست یابی به ثروت دختر و یا اموال پدر دختر و یا بهره برداری از موقعیت اجتماعی خانواده آن دختر باشد. پس چگونه است که در اینجا لزومی به کسب اجازه نمیباشد ولی در مورد افراد غیر ایرانی که شرایط اجتماعی و مالی نابرابری دارند، چنین اجازه ای لازم است؟ مضافا بر این که اگر هم بخواهیم این استدلال را قبول کنیم باید ان را در مورد تمامی اتباع غیرایرانی از قبیل عراقی، پاکستانی، ترکمن و ... اعمال کنیم. حال چگونه است که این سختگیری تنها در مورد اتباع افغان انجام می گیرد؟ نیره اخوان، عضو کمیسیون قضایی مجلس، نیز در دفاع از این قانون، دو دلیل می آورد: 1. وی عنوان می کند که " متاسفانه برخی از خانواده های خراسانی و سیستانی که دچار فقر شدید هستند، گاهی با گرفتن اندکی شیربها یا به سبب کم کردن یک نان خور حاضر می شوند سرپرستی دختر خود را به فرد دیگری واگذار کنند که نه صلاحیت ازدواج دارد و نه قانون چنین اجازه ای را صادر کرده است." [2] در جواب به ایشان باید بگویم که متاسفانه ازدواج اجباری نه تنها در نقاط محروم کشور، بلکه حتا در برخی اقشار مرفه ولی سنت گرای جامعه، نیز دیده میشود اما آیا فقط مردان افغان هستند که فاقد شرایط ازدواج شده اند؟ متاسفانه در کشور ما به دلیل شرایط بد اقتصادی و نرخ بالای بیکاری، فقر و اعتیاد دامنگیر بسیاری از هم وطنان خودمان شده است. پس چگونه است که شما تنها نگران صلاحیت جوانان افغان شده اید؟ ۲. عضو کمیسیون قضایی مجلس، سپس دومین دلیل خود را چنین عنوان می کند : " زنان (ایرانی) و مردان (افغان)، با دو فرهنگ متفاوت ازدواج میکنند و زن ایرانی به سختی میتواند با فرهنگ مرد سالار و قبیله محور افغانستان کنار بیاید. علاوه بر این، برخی از کار ها مانند استعمال مواد مخدر و چند همسری که در ایران منفور است، در بین فرهنگ افغان، جایگاه خاصی دارد و ترغیب شده است. این تعارضات وحشتناک فرهنگی، همگی به روح و روان زن آسیب میرسانند."[3] نکته اول، آن که، تعمیم دادن امری و یا صفتی به تمامی آحاد یک ملت، نه منطقی و نه اخلاقی میباشد. متاسفانه تمامی موارد نام برده شده ، در برخی از اقشار جامعه خودمان نیز وجود دارد،( از استعمال مواد مخدر و چند همسری گرفته تا قوانین سنگسار و قطع دست ). اما آیا می شود چنین استلال کرد که ایرانیان به طور کلی چند همسر هستند یا همگی به سنگسار و قطع دست اعتقاد دارند؟ دوم آن که، این استدلال عضو کمیسیون قضایی مجلس و مسئولین، نه تنها بی انصافی نسبت به مردان افغان است، بلکه توهین به شعور زن ایرانی نیز میباشد. یعنی شما میگویید که زنان ایرانی خود قدرت تشخیص این را ندارند که چه فردی از نظر فرهنگی برایشان مناسب است و حتما دولت باید برایشان تعیین و تکلیف کند که با چه مردی از نظرفرهنگی سازگار خواهند بود؟ و آن وقت می توانم این پرسش را مطرح کنم که ملاک سنجش دولت در این زمینه چیست؟ با تنظیم قوانین غیر کارشناسانه، این قدربه تبعیض نژادی دامن نزنید، در امور داخلی مردم دخالت نکنید و تا این اندازه به فهم و شعور زن ایرانی، توهین نکنید. دخالت در حریم خصوصی ما تا به کجا؟ بهتر نیست به جای حل مشکلات ناشی از ازدواج بین دختران ایرانی و پسران افغان، به جای پاک کردن صورت مساله، راه حلی کار شناسانه ارائه شود؟ پانوشت ها: [1] http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/05/110525_l21_married_iranian_women_afghan_men.shtml [2] http://www.khabaronline.ir/news-149883.aspx [3] http://www.khabaronline.ir/news-149883.aspx