۱۳۹۶ خرداد ۶, شنبه

مصاحبه‌ام با شیدا مصطفی:‌ زن پیشمرگه حزب کومله کردستان


مصاحبه با شیدا مصطفی:‌ زن پیشمرگه حزب کومله کردستان


shida
نرگس توسلیان
روزنامه‌نگار و تحلیلگر حقوقی

هنگام مبارزه با داعش و زمانی که اخبار در سراسر جهان بر توحش داعش و مظلومیت کردهای ایزدی متمرکز بود، در بسیاری از فیلم‌ها و تصاویر زنان پیشمرگه در کنار مردان همرزمشان دیده می‌شدند. این چنین تصویری از زنان در مشرق زمین و مخصوصا  خاورمیانه امر جدیدی بود و نشان از قابلیت‌های متعدد زنان در این منطقه داشت. این بار زنان تنها قربانیان و بازماندگان جنگ نبودند، بلکه سربازان قدرتمندی بودند که به مبارزه با باطل می‌پرداختند. از آن زمان زنان پیشمرگه مورد بحث و بررسی در بین فعالین حقوق زن و به طور کلی تیوریسین‌های سیاسی و اجتماعی قرار گرفتند. از همین رو در صدد برآمده تا با یکی از این زنان مصاحبه کرده و افکار او را به اطلاع خوانندگان برسانم.
شیدا مصطفی متولد ۱۳۶۷ در مهاباد ایران است. نزدیک به پنج سال است که به عضویت حزب کومله کردستان ایران – از احزاب کرد مخالف حکومت جمهوری اسلامی- در‌آمده است و به عنوان روزنامه‌نگار در بخش خبرگزاری حزب، در سایت «آسوی روژهلات» www.asoyroj.com و «کومله او‌.آر.جی» www.komala.org  مشغول به فعالیت است. ایران را در سال ۲۰۱۲ مخفیانه به همراه دو برادرش به مقصد عراق ترک کرد. در خصوص زندگی شیدا به عنوان یک زن ایرانی پیشمرگه در عراق با او گفت‌و‌گو کردم. شیدا در این گفت‌و‌گو از مشکلاتش به عنوان یک دختر کرد در ایران، چگونگی پیوستنش به حزب،‌ زندگی و فعالیت‌هایش در حزب کومله کردستان و خطرات و تهدیدهایی که به واسطه فعالیت‌هایش با آن مواجه شده است، گفت.
چه شد که تصمیم گرفتی پیشمرگه شوی؟
من در خانواده‌ای متولد شدم که طرز فکرشان بر خلاف حکومت است. هر چند هیچ کدام از پدر و مادرم، عضو حزبی نبودند، اما در بین اقواممان بسیاری پیشمرگه بودند و یا در درگیری‌های اجزاب کرد با حکومت بین سال‌های ۵۸ تا ۷۰ جانشان را از دست داده بودند- تقریبا از هر طایفه‌‌ای در کردستان، حداقل ۴ نفر  یا بیشتر با کومله یا احزاب دیگر کردی مرتبط هستند- به همین دلیل این حس مبارزه در کردستان به شدت قوی است. من هم طبیعتا با توجه به مشکلاتی که داشتم این حس را داشتم. دو برادرم نیز در بهمن ماه ۷۵، به اتهام ارتباط مخفی و عضویت در کومله،‌ تیلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی به یک سال و نیم حبس محکوم شده بودند. نهایتا در سال ۲۰۱۲ – وقتی ۲۳ -۲۴ سال داشتم- تصمیم به خروج از ایران به همراه برادرهایم گرفتم.
برای خروج از ایران مشکلی نداشتید؟
چون که پاسپورت نداشتیم، مجبور به خروج مخفیانه از کشور شدیم. این کار البته خطرات خاص خودش را دارد از جمله این که همیشه این خطر وجود دارد که مورد شلیک نیروهای مرزی قرار بگیری. سالانه صدها نفر به خاطر عبور از مرز جان خود را از دست می‌دهند یا زخمی می‌شوند.
چه شد که از بین احزاب کرد، حزب کومله را انتخاب کردی؟
کومله اولین حزب در کردستان است که از هر لحاظ زنان را برای مبارزه آماده می‌کند. هم چنین کومله، اولین حزبی بود که افکار سنتی و مذهبی را نقد کرد و گفتمان برابری زنان و مردان را در کردستان رواج داد. کومله،‌ اولین گروه موسیقی سیاسی و انقلابی را تاسیس کرد و بر عکس بسیاری از احزاب دیگر، زنان را در کادر رهبری خود قرار داد. اهمیت زنان در حزب کومله تا حدی است که بسیاری از کومله به عنوان «حزب زنان» یاد می‌کنند. در مجموع می‌توانم بگویم بسیاری در کردستان به خاطر پیشرفت‌خواهی و مدرن بودن کومله جذب آن می‌شوند.
پیشمرگه شدن چه شرایطی دارد؟
هر حزبی البته قوانین مخصوص به خودش را دارد ولی برای حزب ما (کومله) پیشمرگه شدن برای افراد بالای ۱۸ سالی که به ارزش‌های حزب (تساوی حقوق زن و مرد، رفع تبعیض علیه زنان و کودکان، رفع تبعیض علیه اقوام، نژاد و اقلیت‌های مختلف، جدایی دین از دولت) اعتقاد داشته باشند، شرایط خاصی ندارد یعنی همین که برای حزب احراز شود که فرد مورد نظر از لحاظ امنیتی مشکلی نداشته باشد (نفوذی حکومت ایران یا داعش و … نباشد)، بیماری واگیردار و خطرناکی نداشته باشه، مجرم (کلاهبردار،‌ قاتل و …) نباشد و نقض عضو عمده نداشته باشد،‌ می‌تواند به عضویت حزب درآید.
در حزب کومله،‌ نسبت زن‌ها به مردها چقدر است؟
تعداد زن‌های پیشمرگه تقریبا ۱/۳ (یک/سوم) مردان است.
آیا در حزب کومله، زن‌ها در تمامی فعالیت‌ها پا به پای مردان مشارکت می‌کنند و دستمزد مساوی می‌گیرند؟
حزب کومله برای زنان ارزش زیادی قایل است. در حزب کومله، زنان در شاخه‌های نظامی کمتر فعالیت دارند (هر چند در بسیاری از عملیات‌ها زنان نقش موثری داشته‌اند مثلا سال گذشته، زنان همگام با مردان، در جنگ با داعش و در زیر رگبار آتش و آهن داعش، عملیات‌های مسلحانه و جنگی چریکی انجام دادند) اما در کل مردان بیشتر در کارهای نظامی دخالت دارند و زنان در بخش‌های دیگر مثلا تلویزیون، کتابخانه، مهدکودک، حفاظت و امنیت مشارکت کامل دارند. در حزب همه زنان و مردان حقوق مساوی دریافت می‌کنند و تنها تفاوت دستمزد در سابقه کاری افراد است. به عنوان مثال حقوق من از همسرم به علت بیشتر بودن سابقه کاریم، بیشتر است.
از همسرت صحبت کردی، چند وقت است که ازدواج کرده‌ای؟ با همسرت در حزب آشنا شدی؟
بله، ایشان ۳ سال پیش به این جا آمدند و پیشمرگه شدند. البته قبلا در ایران هم جز تشکیلات کومله و فعال دانشجویی و هنری بود. این جا با هم آشنا شدیم و بعد از این که متوجه شدیم به همدیگر علاقه‌مند هستیم، طبق قوانین کومله چند ماه با هم نامزد بودیم و بعد از ۶ ماه به طور رسمی ازدواج کردیم و الان هم از زندگی با هم خیلی راضی هستیم چون علاوه بر زندگی خصوص و مشترک،‌ با هم همسنگر و همکار هم هستیم.
چه شد که تصمیم گرفتی در بخش خبرگزاری کار کنی؟
مدیریت تشکیلات کومله افراد را بر اساس توانایی و استعداد یادگیری، سازماندهی می‌کند. وقتی دوره آموزش سیاسی و نظامی تمام می‌شود و هر فردی رسما پیشمرگه می‌شود، یک فایل برایش درست می‌کنند که قسمتی از آن فایل نتیجه‌ای از استعدادها و علایق و توانایی شخص پیشمرگه است و ارگان مدیریت کومله بر اساس توانایی و استعداد، افراد را در ارگان‌های مختلف سازمان می‌دهد. من از دوران کودکیم به کار روزنامه‌نگاری علاقمند بودم. یکی از آرزوهایم این بود که یک روزی مجری یا خبرنگار بشوم. در ایران البته تحقق این آرزو برایم امکان‌پذیر نبود اما خوش‌بختانه این جا این فرصت برایم فراهم شد به این دلیل که در حزب هم کانال تلویزیونی داریم و هم ارگان‌های مرتبط با کارهای رسانه‌ای و رسانه‌های اجتماعی (سوشال مدیا). من در بخش رسانه آموزش دیدم. بعد از اتمام دوره‌های مختلف در بخش مونتاژ خبر و برنامه کارکردم و همزمان هم تهیه و تنظیم گزارش را انجام دادم. تقریبا بعد از یکسال مجری اخبار کوتا شدم و در حال حاضر هم در مرکز خبری آسوی روژهلات (مرکزی رسمی خبری و تحلیلی کومله) سازمان داده شدم و خیلی راضی و خوشحال هستم. البته هر موقع که فرصت کنم، در دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی مختلف هم شرکت می‌کنم.
به خاطر پیشمرگه بودن با چه تهدیدهایی مواجه شده‌ای؟
تهدیدها بیشتر از جانب جمهوری اسلامی بوده است. البته ارگان امنیت حزب همیشه به روش خودش چه ایران، چه در عراق و چه در اروپا سعی در تامبن امنیت ما کرده است. بسیاری از اوقات نیز خانواده‌های ما در ایران توسط اداره اطلاعات یا اطلاعات سپاه، احضار و تهدید می‌شوند. تهدیدها هم چنین شامل فضای مجازی هم می‌شود، به این صورت که با ما تماس گرفته می‌شود و تهدید می‌شویم که در صورت ادامه فعالیت‌هایمان با عواقبی مواجه خواهیم شد. به ویژه کسانی که مانند من در بخش تلویزیون و رسانه فعالیت می‌کنند، بیشتر با این نوع تهدیدها مواجه هستند. سال گذشته یک بمب در محل کار ما کار گذاشته شد که خوشبختانه توسط ارگان امنیت حزب خنثی شد.

https://tinyurl.com/ydaregvg

هیچ نظری موجود نیست: