۱۳۹۴ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

مصاحبه ام با محسن کدیور و حسن یوسفی اشکوری در ارتباط با نامه تلاشگران نفی سلول انفرادی به رئیس جمهوری



زندان انفرادی و شرع، گفت و گو با کدیور و یوسفی اشکوری


اواسط اسفند سال گذشته، چند فعال سیاسی و مدنی که خود را «تلاشگران نفی سلول انفرادی» نامیده‌اند، در نامه‌ ای خطاب به حسن روحانی، رئیس جمهوری، خواهان توقف نگهداری زندانیان در سلول‌های انفرادی شدند.
امضاکنندگان این نامه از جمله هادی اسماعیل زاده، محمد توسلی، محمود دردکشان، مجید دری، حسین رفیعی، عیسی سحرخیز‌، هاشم صباغیان، ریحانه طباطبایی، اسماعیل عبدی، غنچه قوامی، شیما قوشه، فریده غیرت، فخرالسادات محتشمی پور، نرگس محمدی، احمد منتظری، آذر منصوری و فائزه هاشمی رفسنجانی و ابراهیم یزدی، با استناد به نظرات فقهایی چون آیت الله منتظری، طولانی شدن زندان انفرادی، بیماری های جسمی و روحی، اعتراف و اقرارهای تلویزیونی، فشارهای پس از زندان و ... را مورد اشاره قرار داده و خواستار دخالت رئیس جمهور ایران به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی برای برچیده شدن زندان انفرادی شده بودند.
محسن کدیور و حسن یوسفی اشکوری، دو پژوهشگر برجسته حوزه دین که در خارج از ایران زندگی می کنند، در گفت و گو با ایران وایر به بررسی ابعاد مختلف مقوله "زندان انفرادی" پرداخته اند.
محسن کدیور، زندان را یکی از حربه‌‌هایی‌ می داند که‌ در طول تاریخ، به‌ شکل‌ گسترده‌ای‌ علیه منتقدان و مخالفان به‌‌ کار گرفته‌ شده و در توجیه‌ و تجویز آن  از دین‌ فراوان‌ هزینه‌ شده است.
او با اشاره به اینکه «زندان مجازاتی عرفی است»، می گوید: «علاوه بر آن سلول انفرادی هیچ مجوز دینی و شرعی ندارد. کار دین هدایت است نه مجازات دنیوی. این‌ گونه مجازات ها بنا بر موازین روان شناختی و حقوقی از مصادیق شکنجه و خلاف انسانیت است و از باب اضرار قطعی به انسان، مشمول قاعده‌ی لاضرر قرار گرفته و حرام است.»
کدیور با تاکید بر این که لازم نیست شروری را که عقل و علم و تجارب انسانی تردیدی در ممنوعیت آنها ندارد، از منظر شرعی مورد مطالعه قرار داد، افزود: «حکم شرعی در این زمینه نهایتا ارشاد به حکم عقل و امضای سیره‌ی عقلا است و اساسا هیچ حکم تاسیسی مولوی در این زمینه وجود ندارد. وظیفه‌ی شریعت امور دیگری است.»
حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی در پاسخ به این سؤال که آیا در مباحث فقهی از سلول انفرادی نامی برده شده است، می گوید: «اصولا اگر بین فقه و «شریعت اسلام» تفکیک قایل شویم و شریعت را همان احکامی بدانیم که در قرآن و در سیره معتبر نبوی جعل شده، جایی به نام «زندان» به معنایی که امروز مراد می کنیم و مجازاتی به نام زندان نداریم.»
به گفته اشکوری، «زندان در جهان جدید به عنوان یک نهاد حکومتی و قضایی است که افراد خاطی و مجرم را پس از اثبات جرم و به حکم قانون مدتی در آن نگه می دارند و این مدت در چهارچوب قوانین موضوعه و مشخص به عنوان مجازات جرایم معین لحاظ می شود. در این محدوده قوانین و حقوق زندانی تعریف شده است. چنین نهادی با این مشخصات نه در قرآن و روایات نبوی تعریف شده و نه در صدر اسلام (و تا قرون اخیر) وجود داشته است. چنان که از منابع بر می آید در قرن نخست هجری اگر می خواستند فردی و یا افرادی را به دلایلی (و نه البته به عنوان مجازات) چند ساعتی و یا چند روزی تحت نظر داشته باشند، آنها را در خانه ای و یا مکانی مشخص نگه می داشتند.»
او می گوید: «زندان به عنوان مجازات در ازای ارتکاب جرایمی معین، احتمالا در قرن اخیر تحت تأثیر مقتضیات زمان در فقه راه یافته است و به همین دلیل مجازات زندان جزو تعزیرات تعریف شده و نه حدود.»
اشکوری تاکید می کند: «وقتی وضعیت اصل زندان چنین باشد، بدیهی است عنوان «زندان انفرادی» (یا سلول انفرادی) دیگر بلاموضوع خواهد بود. به ویژه شرایط انفرادی به گونه ای است که آشکارا خلاف برخی از حقوق مسلم انسانی و شرعی زندانیان است و از این رو نمی تواند شرعی تلقی شود. از جمله این که انفرادی (البته اگر از چند روز بگذرد) مصداق قطعی شکنجه است و هر نوع شکنجه و آزار زندانی (جسمی و یا روانی) خلاف شرع مسلم است. تنهایی آزار دهنده، بی اطلاعی از خانواده و به طور کلی جهان خارج، چشم بند، محرومیت از هواخوری، سکوت معمول در بندهای انفرادی و . . .همه و همه از مصادیق شکنجه اند. به همین دلیل است که شماری از فقیهان معاصر انفرادی را خلاف شرع دانسته اند.»
او همچنین به تجربه زندان خودش اشاره می کند: «زمانی که من در اوین بودم، نوشته ای از رهبر کنونی جمهوری اسلامی دست به دست می گذشت که ایشان به دلیل عوارض سخت زندان انفرادی نظر داده بود که به ازای هر روز انفرادی ده روز به عنوان مجازات زندانی (البته پس از صدور حکم قضایی) در نظر گرفته شود.»
این پژوهشگر حوزه دین در پاسخ به این سؤال که آیا در مواردی که در شریعت مجازات حبس پیش بینی شده، مانند مجازات زن مسلمانی که مرتد شده است، شرایطی برای چنین حبسی در نظر گرفته شده، می گوید: "مجازات حبس در دوران متأخر به عنوان مجازات در مبحث تعزیرات تعریف شده که در اختیار حاکم شرع (قاضی) است و لذا هر نوع شرط و شروط نیز در اختیار قاضی یا دستگاه قضایی است. اما اگر قواعد عام و مسلم شرعی را در نظر بگیریم، می توان قاطعانه گفت که هر نوع اعمال آزار و شکنجه ممنوع و خلاف شرع است. به همین دلیل است که گفتم اصل زندان انفرادی بیش از حدود معقول مصداق اتمّ شکنجه است و حرام. با این وجود نمی دانم به چه دلیل و با چه توجیهی در باب حکم فقهی زن مرتد گفته اند او را در خانه اش حبس کنند و بر او سخت بگیرند تا بمیرد. قید سختگیری هم خود مصداق شکنجه است و هم راه را برای اعمال هر نوع سختگیری که همان شکنجه است باز می کند. اگر فقیهان این نوع سختگیری را مصداق شکنجه نمی دانند، باید دلیل قانع کننده بیاورند چرا که خروج استثنا از قاعده محتاج بیّنه و دلیل روشن است."
اشکوری تاکید می کند از منظر نواندیشان مسلمان حتی اگر در سنت و شریعت نخستین نیز حکم زندان (حبس) به عنوان نوعی مجازات برای جرمی معین لحاظ شده باشد (که البته چنین نیست)، باز این حکم (مانند موارد دیگر) در تحت بند زمان است و نمی تواند جاودانه و فراتاریخی باشد.
http://iranwire.com/features/7395/

هیچ نظری موجود نیست: