۱۳۹۲ تیر ۱۴, جمعه

Next Destination : Afghanistan

 
هیچ وقت فکر نمی کردم یک روزی به زندگی کردن کسی در افغانستان، حسودیم بشود. ولی چند وقتی است که  با این وبلاگ آشنا شده ام  . یعنی قبلا هم دیده بودم منتها به خاطر اسمش ، فکر می کردم که تنها حاوی خلاصه ای از کتاب ها است . مدتی بعد، وقتی اسمش را در قسمت کاندیداهای مسابقه دویچه وله دیدم، یکی دو پست اش را خواندم و بلافاصله جذب اش شدم . هنوز نمی دانم صاحب وبلاگ در افغانستان چه می کند. از لابلای پست هاش فهمیدم که جامعه شناسی و باستان شناسی خوانده، اما این که دقیقا چه می کند و کجا کار می کند را هنوز نفهمیده ام . هنوز هم نمی دانم چه چیز وبلاگ اش برایم اینقدر جذاب است:  تعریف هایش از محیط کارش یا خطرات زندگی در افغانستان تا این حد که یکی از همکارانش در آتش سوزی طالبان گیر کرده بود ، از خیابان های ناامن کابل و دیگر شهر های افغانستان ، از راننده اش ( طوری که تعریف می کند همه در افغانستان راننده دارند)، از نزدیکی اش به ایران، ...  فقط می دانم وبلاگ اش را که می خوانم گاهی وسوسه می شوم که من هم برای یک کاری در افغانستان اقدام کنم. خب البته فقط برای چند ماه



هیچ نظری موجود نیست: