۱۳۹۰ اسفند ۱۵, دوشنبه

به بهانه دیدن ماه

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز گفتا ز خوب رویان این کار کم تر آید گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که شبروست او از راه دیگر آید گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد گفتا خنک نسیمی کز بوی دلبر آید گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت گفتا تو بندگی کن کاو بنده پرور آید گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد گفتا مگوی با کس تا وقت آن درآید گفتم زمان عشرت دیدی که چون سرآمد گفتا خموش«حافظ»کاین غصه هم سرآید ( عکس را از فیس بوک برداشتم گویا متعلق به وحید شعایی میباشد. )

هیچ نظری موجود نیست: