۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

بهشت زیر پای مادران است اگر مصلحت نظام اقتضا کند!

    

این روزها فضای مجازی پر شده از نامه و مقاله و نوشته در حمایت از نرگس محمدی. همون کسی که به قول منصوره ، بزرگترین جرمش " مرامش"  بود. فعال حقوق بشری با گرایشی ملی و مذهبی و ریشه و تباری ترکی که اعتقاد به ماندن در ایران داشت . زن مسلمانی که با تمام وجودش از دگراندیشان دفاع میکرد . همسر تقی رحمانی و مادر دوقلوهای نازنین علی و کیانا. چند روزی پیش در حالی که  مریض بود،  ماموران حکومتی که ادعا میکند بشهت زیر پای مادران است ، جلوی چشم دو کودکش بردنش . 
خیلی دوست داشتم چیزی برای این دو نازنین بنویسم، نمیدونم ولی چرا نمیتونم ، اقلا فعلا نمیتونم ، کودک چهار ساله چه میفهمد از " استبداد" و  " مبارزه " و " دگراندیشی "  و چه و چه... به چه زبانی باید نوشت ؟ چه باید گفت؟
امروز اما،  نامه ارشاد علیجانی خیلی به دلم نشست . من بر خلاف علی ، کیانا و ارشاد،  در کودکی چنین تجربه ای را نداشته ام . البته نمیدونم ، اگر کودک را  فرد زیر ۱۸ سال بگیریم، آن وقت میتونم بگم یک ماه تجربه اش کردم ، اما یک ماه زندانی شدن مادر آدم در سن ۱۷ سالگی آن هم در حالی که پدر و همه اعضای خانواده هم  سر جاشون هستند کجا و زندان کشیدن های پیاپی مادر ، پدر و بعد هم کوچ اجباری پدر علی و کیانای ۴ ساله کجا...
بخوانید نامه ارشاد را و اگر هم نامه ای داشتد بفرستید برای علی و کیانا به ایمیل : kiana.ali1@gmail.com


علی و کیانای عزیز
خبر دستگیری خاله نرگس را که شنیدم خاطراتی از کودکی خودم در ذهنم جرقه زد.
روزهایی که باید ساعت‌ها سوار اتوبوس می‌نشستیم تا به تهران برسیم و ساعت‌ها انتظار برای گرفتن «برگه ملاقات» و تحقیر و توهین‌هایی که «برادران پاسدار» در سالن انتظار می‌کردند و یا روزی که به همراه خاله نوجوانم به مهد کودک می‌رفتم و سر راه او برایم شیر خرید با «بیسکوییت مادر» و من در مغازه جیغ می‌کشیدم که من «بیسکوییت پدر» می‌خواهم و خاله نوجوان مستأصل من مرا نیشگون میگرفت که ساکت شوم، «دهه شصت» بود خب.
حالا نمی‌دانم شما باید سوار کدام ماشین و اتوبوسی شوید که بشود برای حتی یک دقیقه پدر و مادر را حتی در ورای شیشه در کنار هم ببینید.
در زندگی زخم‌هایی هست… .
 علی و کیانای عزیز
 سال‌ها گذشت، سال‌های اصلاحات بود و من خوشحال بودم، حتی زمانی که در اوایل دهه هشتاد دوباره موج دستگیری‌ها شروع شد، باز هم من خوشحال بودم که دیگر کودکی به سن و سال شما تجربه «دهه شصتی» از زندان پدر و مادر نخواهد داشت. اما گویی سایه سنگین آن سال‌ها همچنان با ماست.
شاید برای خاله‌ها و عموها که زندانی هستند وضع فرق کرده باشد اما برای شما چه فرقی کرده؟ شب‌ها به خانه می‌ریزند، می‌کوبند و می‌شکنند و می‌دزدند و می‌برند.( اگر لطف کنند نزنند و فحاشی نکنند)
این همه سال گذشته از آن سال‌ها؛ اما چه فایده برای تو علی؟ اما چه فایده برای تو کیانا؟
رذالت، گویی در این «نظام مقدس» با هر نسلی دوباره متولد می‌شود.
 کیانا، علی
 مادر نیست، پدر نیست اما می‌دانم که شما هم تنها نخواهید بود، مادربزرگتان شیرزنی است برای خودش و یک عالمه عمو و خاله دارید که تنهایتان نخواهند گذاشت.عمو حنیف صابر جویای حالتان می‌شوند، خاله آسیه و خاله آمنه، دخترهای هاله خانم قول داده‌اند زود زود شما را به پارک ببرند…
علی و کیانای عزیز
سال‌های زیادی از آن سن و سال من گذشته ، پس به خودم اجازه می‌دهم کمی ادای برادر بزرگ‌ترها را برایتان دربیاورم.
مادر روزی برخواهد گشت، پدر هم حتما، اما تا آن روز؛ نگذارید که نفرت در دلتان ریشه بگیرد، کینه همان چیزی است ما را از راهی که مادر و پدرتان به ما نشان داده‌اند دور می‌کند:آزادی، روزی که مادر و پدر در کنار هم بنشینند کتاب بخوانند و شما هم هی آتش بسوزانید.
و آن روز نه با خون و خشم و نه با کینه و نفرت نمی‌آید.
خواهر و برادر کوچکم
 سال‌ها پیش مردی به کسانی که او و دوستانش را بسیار به بردگی گرفته بودند، گفت:« ما شما را می‌بخشیم اما فراموش نمی‌کنیم.»
 عزیزانم اما حالا نه وقت بخشیدن است نه وقت فراموش کردن.
 آقای ماندلا زمانی این حرف را زد که دیگر آن آدم‌های بد قدرت خود را از دست داده بودند. زمانی که آدم تحت ظلم است، بخشیدن فقط به معنای گردن نهادن به ظلم است.
 حالا وقت بخشیدن و فراموش کردن ظلم‌ها نیست. وقت مبارزه است، وقت ایستادگی در برابر ظلم است مثل پدرتان که ۱۵ سال زندان بوده و مثل مادرتان که به خاطر افشا کردن ظلم‌ها به زندان افتاده.
 کیانا و علی
روزی می‌رسد که شما بتوانید خطاب به «قدرت به دستان امروز» بگویید:چرا؟
آن روز زمانی است که باید ببخشید ولی فراموش نکنید.
می‌دانید علی و کیانای عزیز یادم نمی‌آید بهتان گفتم یا نه: در زندگی زخم‌هایی هست… .

 http://melimazhabi.com/?maghalat=%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7


هیچ نظری موجود نیست: